بخدا اصلا عشقشو دیگه از دلم انگار بیرون کردم باورم نمیشه که متنفر شدم انگار ازش
تو دعوا بهم گفت من قبلا همه کاری کردم ببخشید به این صراحت گفت ک وس کردم و وقتی پرسیدم چی با غلظت بیشتری گفت.
من برام مهم بود که با آدم سالمی ازدواج کنم میخواست قبل ازدواج لو بده تو بغل چند نفر رفته حتی دیگه فکر این که تو بغلش برم هم منو عذاب میده
شما فکر کنین من به اون میگفتم قبلا این کارارو کردم اون مرد چندشش نمیشد؟
فقط ما زنها باید پاک باشیم و ازدواج کنیم؟
هر چی هم قسم میخوره و میگه حرف دلم نبود اما من فکر میکنم حقیقت داشت حرفش نمیتونم کنار بیام.