مادرشوهرم کار خودشو کرد...سر ی غذا نخوردن من ی دعوایی راه انداخت ک اگه برادرشوهرم نبود و شوهرم رو نگه نمی داشت کتک مفصل از شوهرم میخوردم(شوهری ک تا حالا چیزی بهم نگفته بود)مادرشوهرم بهم فحش های رکیک داد هرچیزی از دهنش در اومد بارم کرد میخواستم رگمو بزنم ولی عرضشو نداشتم چون هنوزم این مرد رو دوست دارم متاسفانه یا خوشبختانه
خاک به گورممممممم
بخاطر غذا نخوردن؟!! ای خیر نبینه
ای وای این چ کاری کردی
اشتباه زدی باید شاهگرتو بزنی پایین تره.شاهرگ .تو خیلی بالا زدی
بخاطر غذا نخوردن و قرار بود برا جاریم کادوی سالگرد عقدشو ببریم برادرشوهرم گفت تو بیا بریم ببین چی لازم برا تزیین وسیله ها از اونجایی ک مادرشوهرم گداست گف نیاز نیز چیزی بخرین و این حرفا و ب من گفت تو چرا همش این پسرو یاد میدی ک خرج اضافه کنه و آخرشم برادرشوهرم ب مادرشوهرم تو نیا من با زنداداش میرم همه چی میخرم تا من برگردم شوهرم و پر کرد و وقتی برگشتم خونه بهم گفت پدر سگ گفت من برا پسرم زن نگرفتم ک سگ گرفتم انقدر حرف زد ک منم جیغ کشیدم و گریه کردم ک شوهرم اومد سراغم ک بزنتم
مادر شوهر عوضی منم دیشب یه کاری کرد شوهرم قلبش درد گرفته بود خدا لعنتش کنه به حق همین صبح
بعد ازدواج برادرشوهرت زشته هنوز جدا نباشین
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
