2733
2734

طبقه بالای مادرشوهرمم رفت و امد ندارم با مادرشوهرم ولی برای بچم دخالت میکنن هر زمان عشقشون کشید میبرنش حتی میخوان یه شهر دیگه که خواهرشوهرام هستن هم ببرن دختر ۲ ساله ام رو بدون من اصلا منو حرفامو به حساب نمیارن که من راضی ام یا نه اجازه نیدم بچمو ببرن یا نه اصلا من کیم که احازه بدم

از طرفی خونه ای دارم که پدرم برام خریده ولی شوهرم نمیدونه و من اونو اجاره دادم و هرماه پولشو میذارم جیبم و پس انداز میکنم خونه مادرشوهر هم رایگان میشینیم اگه شما جای من بودین کدوم رو انتخاب میکردین خونه مادرشوهر موندن و دخالت بیجاشون و پول اجاره گرفتن رو یا خونه خودم برم از پول اجاره بگذرم و اقتدارمو حفظ کنم و اینطوری نمیتونن برای بچمم دخالت کنن و حرصم بدن

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

من جای شما بودم به پدرم میگفتم به یه مناسبت تو جمع کلید خونه رو کادو بده بهم و میرفتم با همسرم تو خونه زندگی میکردم.البته با توجه به اینکه تاریخ به نام خوردن سند لو نره شده با تعویض خونه.

2738

با همسرت صحبت در خصوص این رفتارشون تذکر بده بهشون 

اگرم نمی دونه خونه داری و حرفش با خانواده اش اثر نداشت خوب اصرار کن مستقل شین اصلا در مورد خونه ات حرفی نزن 

نگذاريم كارهايي كه توانايي انجامش رو نداريم جلوي انجام كارهايي كه توانيش رو داريم بگيرن   
با همسرت صحبت در خصوص این رفتارشون تذکر بده بهشون  اگرم نمی دونه خونه داری و حرفش با خانواده ا ...

میدونه پدرم خونه اضافی داره میگه یا اینحا بشین یا بریم خونه پدرت درهرصورت کرایه نمیده

من جای شما بودم به پدرم میگفتم به یه مناسبت تو جمع کلید خونه رو کادو بده بهم و میرفتم با همسرم تو خو ...

شوهرم از خداشه بره خونه من در واقع فکر میکنه برا پدرمه چون خسیسه با کله میاد من خودم دودلم از پول بگذرم یا اقتدارو آرامش

شوهرتو نبر خونه خودت، اگه میخاید از خونه مادرشوهر بلند شید به شوهرت بگو خونه اجاره کنه

اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتل‌عام روزها هستم‌!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز