2733
2734
خواهش میکنم عزیزم. امیدوارم زود حالت خوب بشه. 

مرسی عزیزم ضربان قلبم خیلی کوبنده شده اولین باره تجربه اش میکنم از درون‌ طوری بدی میکوبه طبیعیه یعنی ؟؟؟

مادرم ضربان قلب من است.

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

جفتمون از شدت ناراحتی گریه کردیم که چرا من حامله شدم بعدشم فرداش رفتم سقط کردم 


چرااااااااااا

حَسبی اَلله وَ‌ نِعمَ الوَکیل ☘️💚خدایا بزرگترین آرزوم سلامتی خودم بچه هام و خانوادمه،شکرت بابت همه نعمت هایی که دادی و ندادی.ممنونم که هستی و بهم توفیق بندگی دادی کمکم کن نمازام رو بهتر بخونم،حسادت نکنم،بیشتر مواظب بچه هام باشم و در کل آدم بهتری باشم 
مرسی عزیزم ضربان قلبم خیلی کوبنده شده اولین باره تجربه اش میکنم از درون‌ طوری بدی میکوبه طبیعیه یعنی ...

پاشو اگه میتونی یه دور بزن تو اتاق  ببین اگه حالت بهتر نشد یه زنگ بزن اورژانس بپرس ازشون... من گاهی معدم فشار میاره به قلبم و بد جور قلبم میزنه

2731

سلام مامانا این یه برنامست که همه بچه های هم سن بچه هاتون عضوشن هستم ومیتونین با ماماناشون صحبت وتبادل نظر درمورد بچه هاتون کنین وسوال بپرسین


من عضوم به نظرم خیلی خوبه 


از روی رنگ ابی میتونین نصب کنینبزنین روی این رنگ تا نصب شه

منم یه بار این تاپیک رو زدم اما همه از تجارب منفی‌شون گفتن و جو تاپیکم منفی شد متاسفانه... 

امیدوارم این روز برا همه روز زیبایی باشه 💛🌿

اگه از تجربه ام از کنکور ارشد سوال داری این تاپیک رو بخون 👈 اطلاعات راجع به کنکور ارشد روانشناسی
2738

برا ولی چون هفت ماه طول کشید خیلی خوشحال شد.....شروع کرد ب رقصیدن ...ما کوردیم...برا دومی ناخاسته و خداخاسته...بش زنگ زدم...یه کم سکوت کرد...هی میگفت مطمعنی..یعنی مطمعنی منم ناراحت بودم بچه نمیخاستم....گفتم اره گفت حکمت خدا...دیدم ظهر اومد از سرکار کلی خرید کرده بود برام واز اون لحظه خوشحال شدیم...

من یک زن موفق و قدرتمند هستم....به خودم افتخار میکنم  من همزمان یک مادر هستم...یک کارمند..یک همسر...یک عروس...یه دختر...یه خواهرشوهر...یه زن داداش...یه خواهر...ویه دوست....و تمام سعی ام اینه تو همه موارد خوب باشم....البته اگر از دعواهای محیط کار فاکتور بگیرم😬💗💗🥰🥰
منم یه بار این تاپیک رو زدم اما همه از تجارب منفی‌شون گفتن و جو تاپیکم منفی شد متاسفانه...  ام ...

چرا منفی؟ اولین تجربه مامان شدنه... ترس و اظطراب و خوشحالی یا حتی ناراحتی... همش طبیعیه به نظرم

دفعه اول که باورش نشدوبدوبیراه گفت وفرداش که جواب ازمایشموگرفتم پشت تلفن های های گریه میکرد  انگارمثلا۲۰ساله منتظربچست(مااصلاتوفکربچه دارشدن نبودیم اون زمان)

دفعه دومم چون تو واتساپ براش عکس فرستادم عکس العملشوندیدم ولی خب خیلی خوشحال شد

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730