من با یک نفر شریک بودم خیلی بدی بهم کرد خیلی تحمل کردم و به روم نمیاوردم اما یه جایی دیگه خسته شدم بهش گفتم از همه ی کاراش باخبرم.دعوا کردیم و اون بدوبیراه گفت و حاشا کرد و من کلا قطع ارتباط کردم.این قضیه مال ۷،۸ماه قبله.
حالا خواب دیدم شب هست. دارم تو کوچه ها پس کوچه ها میرم اون دختره یهو اومد خودشو چسبوند به من و شروع کرد حرف زدن و سریع رفت.من تعجب کردم چرا اینکارو کرده.رسیدم به خونه.اومدم از توی کیفم کلید بردارم که دیدم یه کاغذ خیلی بزرگ تو کیفمه بازش کردن خط اولش رو فقط خودم آیتالکرسی بود. اما ترسیدم تو خواب حس میکردم طلسمه. برگشتم نگاه کردم دیدم سرکوچه وایساده.شروع کردم بلند بلند نفرینش کردم گفتم الهی تقاص کاراتو همین دنیا بدی و خدا ازت نگذره و...اونم همینطور که داشت پوزخند میزد و مسخره میکرد یه کاغذ از کیفش درآورد. از اون فاصله تونستم بخونمش.روش سوره حمد بود. بعد همینطور که مسخره م میکرد و پوزخند میزد دور شد. تو خواب خیلی ترسیده بودم و حالم بد بود.
تو رو خدا تعبیرشو بهم بگید