مادرو شوهرم

با مامانت صحبت کن  منطقی جوری که ناراحت نشه و دلش نشکنه چون به هرحال مادر مادره..بپرس دلیلش چیه؟ شوهرت مشکلی داره؟ که این رفتارا در حقش میشه؟

به مادرت محترمانه بگو با کارات داری همسرمو ناراحت میکنی بگو من میدونم من و بچه رو خیلی دوست داری ولی اونم بابای بچست نمی تونه که بغلش نکنه بگو من شوهرمو دوست دارم خوشحال میشم شما بخاطر دل منم که شده باهاش مهربونتر باشی 

همین بهش تذکر بده بگو اگه مادر شوهرم چنین حرفی به من میزد خیلی ناراحت میشدم الان شوهرمو درک میکنم چی میکشه بعد یکم برو‌تو فکر شاید به رفتارش بیشتر دقت کرد 

وقتی مادرتوت هرکاری میکنن اجازه هم میدن به خودشون دخالت کنن

ببین مادر احنرامش واجبه ولی زندگیت خراب نکن

دو ماه فقط دوماه روابط کم کن نمیگم نرو برو کم برو،،بخدا خودش درست میشه 

مثه مامام منه

مامانم خیلی مهربونه ها و خیلی خوش برخورد و شاد ولی اخلاق بدی داره اونم کینه ای بودنه

از دوران عقدمون و مشکلاتی که خواه ناخواه پیش اومد کینه خانواده شوهرمو داره آدم فرضشون نمیکنه. ازون طرفم خانواده شوهرم ازونان که خیلی احترام براشون مهمه خیر سرشون‌‌‌‌...توقع اارن خانوده من رو تخم‌چشماشون بذارن...

خلاصه نگم برات که از روز اول زایمانم من دردسر کشیدم و کار به دعوا کشید و قهر و .‌‌‌‌...مقصر اصلی خانواده بیشعور شوهر من بودا ولی مامان منم مراعات نکرد

این شد که الان ۱۰ ماهه بین مامانم و شوهرم یه سلام علیک سرد و آبکی هست

زجرشم مال منه

ببريدشون روانكاو و يا مشاور

احساس ميكنم ايشون افسردگي دارن و نتيجه رو در اين قالب بروز ميدن بي اختيار

تقریبا مامان منم اینجوریه میگه فقط منو بگن از من تعریف کنن خیلی دلسوزم است ها ولی میخواد همش عروسا ودامادا رو بکوبه سعی کن زود سرپاشی مامانت بره خونش

ای بابا به مقدار توقعش بالاس مادرتون اخه مگه میشه دوستش نداشته باشه مادرشه..ولی خب شما هم که میبینی یه مقدار مادرت حساسه با همسرت صحبت کن یه مقدار بهش احترام بزاره محبت کنه براش کادوهای کوچیک بخرین گل بخرین خوشحالش کنین..همسرتون یه مدت بخاطر شما انجام بده تا حساسیت مادرتون بخوابه

البته اگه بره اگه هم نرفت خودت برو‌ یا به مشاور های بهزیستی زنگ بزن اونا بهتر می تونن راهنمایت کنن اگه اینجوری پیش بره مردی که عاشقته رو از دست میدی