منم دقیقا این تواناییا تا ۷ سالگی داشتم و مال من۱۰۰ درصدی بود.... یعنی وقتی ی اتفاقی قراربود بیوفته من قبلش حسش میکردم و ب زبونش می اوردم ولی تو عالم بچگی نمیفهمیدم اتفاقات بدا نباید بگم بخاطر همین ک هروقت ی اتفاق بد حس می کردم و ب بقیه میگفتم باهام دعوا پیکردند و ب چشم بد میدیدندم بخاطر همین دیگه از همون سن تصمیم گرفتم روش تمرکز نکنم تا کمکم این تواناییا از دست دادم.... مثلا درمورد اینکه بچه داییم سقط میشه ی روز ک زن داییم باردار بود بحث جنسیت بچش بود منم خب بچه بودم گفتم بچش میمیره ب دنیا نمیاد ک وقتی سقط شد همه منا مقصر میدونستند... یا ی بار خالم اینا داشتند میرفتند مسافرت خیلی پز دادند ب ما و دلما شکوندند بچه بودم خب یهو حسی گفتم خاله شما ک اصلا نمیرسید تصادف میکنید بعد ک تصادف کردند داییم انقدر بهم فحش داد ک خانواده بابات تصادف کنند ایشالله ک دعا نکنی برای خواهر من... واقعا درک نمیکردند اینا حرفا حسی میاد تو ذهن من و من از روی بدخواهی نمیگم ....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.