خانوما همسرم مرد خوبیه فقط یه مشکلی که داره اینه مثلا میخواد ماشین بخره کل خانوادش میدونن آخر من میفهمم الانم یه هفته گیر داده بود بیا خونه رو بدیم اجاره بریم پیش مامانم زندگی کنیم بعد پول جمع کنیم خونه بزرگ تر بخریم، تازه فهمیدم قبلش خانوادش بهش گفتن تصمیم قطعی گرفتن حالا اومده به من میگه منم بهش گفتم نمیام با مامانت آخه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم ونگه میداره خونش، بعد من اونجا برم حریم شخصی ندارم هرکی بخواد مامانشو ببینه میاد اونجا هرجا برم دنبالمون وکلی چیز دیگه حالا آقا بهش بر خورد وکلی حرف بهم زد گفت موذی شیطان فکر کردی کی هستی خانوادت کین وازاین چیزا تا صبح گریه کردم حالم ازش بهم میخوره واقعا توقع نداشتم چکار کنم شما بگید اصلا توقع نداشتم ازش 😭
یه چند روز باهاش یک کلمه حرف نزدم فقط مواقع ضروری داشت دیوونه میشد، ولی معذرت خواهی نکرد گه گاهی هم ...
جلوی ضرر رواز هرجایی بگیرید منفعته، از الان کوتاه بیاید دوروز دیگه نمیتونید جمعش کنید، هرچیزی در حد متعادل، نه دیگه بیش از حد کش بدید نه خیلی سریع ببخشید. اگر مجدد یک اشتباه رو تکرار کرد هربار اون حالت سر سنگینی رو طولانی تر کنید تا به بی احترامی کردن عادت نکنه
نرید، از همین الانم جلوی شوهرتونو بگیرید که بی احترامی دیگه نکنه، منظورم این نیست جنجال به پا کنید، ...
اگر قرار باشه هرکس بره خونه مادر شوهرش زندگی کنه که دیگه همه شرایط ازدواج رو پیدا میکنن، چه کاریه، اگر شرایط ازدواج و مسئولیت پذیری رو نداشت برای چی اقدام به ازدواج کرد، من نمیگم حواسش به مادرش نباشه اتفاقا وظیفشه به مادرش رسیدگی کنه اما برای اینکه پول جمع کنه واقعا مسخره ست همه رو به سختی بندازه تا کِی به کِی، معلوم نیست کِی هم قراره پولدار شه تا خونه خوب بگیره اونم تو جامعه ی داغون ما که به سختی میشه خرج شکم یه نفرو درآورد چه برسه به خونه خریدن و این چیزا، قیمتا سر به فلک کشیده هیچکسم نیست رسیدگی کنه، دیگه اونیکه که وضع مالی متوسط داره خیلی باید خوش خیال باشه که بتونه یه خونه ی خوب و باب میلش بخره. کسی که وضع مالیش عالیه بحثش خیلی فرق داره
من همسایه ی دیوار به دیوار مادرشوهر وجاری بودم هم خونه هم نبودیم....یه کارایی کردن بیاوببین بیشتراز ۹ماه نتونستیم بشینیم مستقل هم بودما....اون یکیون عروسشون دخترخواهرش بود از ترس اون یه کارایی کردن .....شریک هم بودن با مدروبرادرش دیگه واویلا بود...دیگه شوهریم دید چه ظلمی میکنن حقشو خواست جدا کنن بدن که کارشون به دعوا وآبروریزی وکتک کاری هم رسید ....من اول زندگیم ۵ماه برگشتم خونه ی پدرم موندم تا خونه بخریم اینا....یعنی حتی روزی که رفتیم وسایلامو برداریم خواهرش اومد دعوای حسابی راه انداخت که اومدم آبروتو ببرم به برادرش میگفتا میخواستن کل وسیله هامو بشکونن که زود زنگ زدیم ۱۱۰اومد بوسیله ی ۱۱۰ تونستیم از اونجا فرار کنیم زدن شیشه خونه رو هم شکوندن یه قیامتی به پا کرده بودن بیاوببین ....حالا فکرکنی آدمای شروری باشن ها ...نه اصلا اما دیونه شده بودن ....اینا تجربیات هس تو خونه ۴۰متری زندگی کردن بهتره پیش قوم شوهر زندگی کردن ....
دتاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۲۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد. اون اتفاق حاجت روایی خواهرم وخوشبختی خودش وپسراش هست....منم تو این تاریخ نی نی تو دلیم رو سالم وبسلامتی بغل گرفتم دارم به خوشبختی سه عزیزم نگامیکنم و سر برسجده الهی مینهم....خدایا صدهزارمرتبه شکرت💚💚💚😗😗❤❤❤😍😍
قربونت....آره والا تو اون پنج ماه که خونه ی بابام برگشتم موندم مثلا تازه عروس بودم ....هرروز گریه میکردم ودلتنگ شوهریم وخونه وزندگیم بودم....اما خداروصدهزارمرتبه شکر که باهام بود وکمکون کرد به اصطلاح معجزه کرد برامون پولمونو گرفت شوهریم وخونه خریدیم وشوهرم خداحفظش کنه پشتم دراومد زندگیمونو حفظ کرد وگرنه زندگیمون داشت از هم میپاشید....خدا رحم کرد فقط ....بخاطر خودخواهی ونامردی یه عده زندگیمون نابود میشد
دتاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۲۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد. اون اتفاق حاجت روایی خواهرم وخوشبختی خودش وپسراش هست....منم تو این تاریخ نی نی تو دلیم رو سالم وبسلامتی بغل گرفتم دارم به خوشبختی سه عزیزم نگامیکنم و سر برسجده الهی مینهم....خدایا صدهزارمرتبه شکرت💚💚💚😗😗❤❤❤😍😍
انشاءالله که فقط فقط بسر دختراشون بیاد بفهمن ماها چی میکشیم....ما سه تا عروس داریم ....هرسه تاشونم رفتن خونه خودشون ...بخدا من وخواهرم سالی فقط یه بار خونه ی اونا میریم اونم عید....یعنی اینقدر مشغول زندگی خودمون هستیم که وقت رفتن هم نداریم چه برسه دخالت کنیم یا اذبت کنیم والا یه حرفی بشه پیش خودمون میگیم عب نداره تو خونه ی خودشون خوش باشن باهم واسه ما کافیه....مامانم که خیلی مظلومه اصلا یه کلمه بهشون چیزی بگه ابدا ...حتی یه بارم بهشون نگفته فلان کار منو بیان بکنن حتی تو ظرف شستن هم میره خودش میشوره حالا خودشون ما نباشیم میرن میشورن....نمیدونم چرا قسمت ما اینجور آدما افتاد
دتاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۲۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد. اون اتفاق حاجت روایی خواهرم وخوشبختی خودش وپسراش هست....منم تو این تاریخ نی نی تو دلیم رو سالم وبسلامتی بغل گرفتم دارم به خوشبختی سه عزیزم نگامیکنم و سر برسجده الهی مینهم....خدایا صدهزارمرتبه شکرت💚💚💚😗😗❤❤❤😍😍
واقعا باید سر دختراشون بیاد تا بفهمن، خدا مادرتو برات نگه داره
قربونت خواهری ...همچنین مادر شمارو💚❤
دتاریخ ۱۴۰۰/۱۲/۲۹بهترین اتفاق زندگیم افتاد. اون اتفاق حاجت روایی خواهرم وخوشبختی خودش وپسراش هست....منم تو این تاریخ نی نی تو دلیم رو سالم وبسلامتی بغل گرفتم دارم به خوشبختی سه عزیزم نگامیکنم و سر برسجده الهی مینهم....خدایا صدهزارمرتبه شکرت💚💚💚😗😗❤❤❤😍😍