خودم چیزای زیادی. ولی مهمترینش حامله بودم (شوهرم کم حرف و بی توجه) رفتم خونه خاله شوهرم درخت انجیر داشتن انجیرای قرمز بزرگ. به شوهرم گفتم برو دوتا بگین بخورم نرفت. خودم پاشدم برم گفت نمیخاد صبر کن حالا میرم میچینم. آخرش نچید الان پسرم ۵ سالشه هیچوقت یادم نرفته احساس بدی هم دارم