اصلا نسبت به شوهرم هیچ حسی ندارم دلم نمیخاد ببینمش دلم نمیخاد بیاد خونه
رفتاراش حرفاش همه کاراش رو اعصابمه
دلمو زده اصلا دوست ندارم بغلش کنم دو هفتس رابطه نداریم قبلشم شاید هفته ای یه بار بود
یه ساله عروسی کردیم
اصلا برام خرج نمیکنه پول نمیده لباس برام نمیگیره سوپرایزم نمیکنه نه تفریح نه سفر نه بازار
حتی عقد عروسی برادرش برام یه لباس مجلسی نگرفت
همش از جیب خودم خرج میکنم بارها بهش گفتم پول میخام برا فلان کار فلان جا میخام برم یا از فلانی قرض گرفتم بهم بده اصلا اهمیت نمیده
از بس شخصیتم خورد شده دیگه بدم میاد منت بکشم گور باباش
اولین سالگرد ازدواجمون ول کرد رفت بیرون بعد چند ساعت اومد وقتیم اومد خونه دعوا
دلم میخاد زود تر تموم شه این زندگی خسته شدم