در خانه تو آیم به بهانه گدایی
که بدین بهانه بر من در مرحمتت گشایی
بدر سرایت ای شه؛ بسر آیم از ارادت
چو تو مالک الملوکی و خدای ما سوائی
تو امید ناامیدان تو پناه بی پناهان
تو بدرد دردمندان زره کرم دوایی
به عیوب ساترستی، به ذنوب غافرستی
چه خدای مهربانی تو که واهب العطایی
ز پی امید هرگز به درت کسی نیامد
که همی شنیده باشد ز تو بوی بی وفایی
صمدا تو خویش دانی که بجز تو کس ندارم
نه کسیکه سوی اویم بکند رهنمائی
تو خدای بی نیازی و کریمی و رحیمی
چه شود بدین گنه کار، دمی کرم نمایی
به تفضلی ببخشی همه کرده های زشتم
که شداست سد راهم ز برای آشنایی
گنهم فزون اگر چند بود زریگ صحرا
نبود چون پر کاهی بر عفو کبریایی
......لطفا با دل پاکتون برای سلامتی همسرم صلوات بفرستید.