برادرشوهرام از ی شهر دیگ اومد سر زنی خونه مادرشوهرم اینا همشون باخاهرش اینا دعوت کردیم خونه مون ک ی هفته ای میشه اومدیم توش سنگ تموم براشون گذاشتم بااینک وضعمونم زیاد رو براه نبود چن نمونه خورشت و مخلفات چن نمونه برنجم حتی درس کردم وپذیرایی خوب حتی ی لباس تمیز استفاده نکرده داشتم گرونم بودب دختر یکیش ک اندازش بود دادنش.ن که منتظر هدیه باشما ولی دست خالی اومدن خوردنو وریختن ورفتن شبم ک خانما خونه ما بودن باز ریختوپاش براخودشون حتی ظرفاشم نشستن.بااینک موقه اثاث کشی خاهرشوهرم اینا حتی یبارم برامون غذا درس نکردن ولی چنبار دعوتشون کردم.چون اومدیم خونه جدید حداقل نباید توقه داشتم ی جعبه شیرینی بیارن