2726

سلام عشقا

گفته بودم خاطره زایمانمو میذارم 

الانم اومدم البته با اندکی تاخیر

من ۹/۳/۹۹زایمان کردم اونم طبیعی⁦💪🏻⁩🙊


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
صبرکنید چندتا از دوستام و تگ کنم از قبلم تایپ کردم

اول بذار بعد تگ کن... ماهم آدمیماااا😒

نسیم را گفتم،اگر حقیقت خورشید را حجابی هست، همیشه در پسِ هر ابر، آفتابی هست، همیشه پشت دیوار های بلندِ نومیدی،امید هستو افق های بی کران روشن🤩
صبرکنید چندتا از دوستام و تگ کنم از قبلم تایپ کردم

مبارکههههه 😍😍😍 ایشالله خوش قدم باشه اسمش چیه

کو عکسش

فقط 15 هفته و 6 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
https://abzarek.ir/service-p/msg/1817457

بارداری

ماجرای من از اونجا شروع شد ک من پارسال یعنی سال ۹۸تقریبا اردیبهشت ماه بود افتادم ب فکر بچه یعنی در واقع شوهرمم خیلی اصرار می‌کرد می‌گفت دیگه دست بکار بشیم نی نی بیاریم من اول مخالف بودم چون میگفتم سنم کمه و اینا بعدم بذاریم حداقل دوسه سال دیگه ک بتونیم خونه بگیریم خیالمونم از بابت خونه راحت باشه بعد بچه بیاریم ولی شوهرم گوشش ب این حرفا بدهکار نبود

دوسه ماه اقدام کردم دیدم هیچی نشد بیخیالش شدم ب شوهرمم گفتم بذاریم برا همون دوسه سال دیگه اونم دیگه قبول کرد

دقیقا شهریور ماه بود ک رابطه داشتیم فک میکنم ۱۴ام اینا بود همون روز من قرصایی ک مصرف میکردم(یاز)برای جلوگیری نگاکردم تموم شده بود گفتم بابا چ اشکال داره من اون دوسه ماه اقدام کردم نگرفت حالا میخواد بااین ی بار چیزی بشه؟

مهرماه رسید و من قرار بود یک مهر پریود بشم دیدم هیچی ب هیچی،بازم اصلا شک ب بارداری نکرده بودما

دوروز گذشت سه روز گذشت بازم پریود نشده بودم

سر چهارروز ب شوهرم گفتم بیبی چک برام بیار پریود نشدم اونم دوتا برام اورد شبم بود گفتم بذار بزنم یکی رو اگه خطا زد(چون شبه)دوباره صبح اون یکی رو استفاده میکنم

ساعت یک شب بود زدم دوتا خط پررررنگ افتاد

شوک شده بودم ی حس غافلگیری و ذوق و شوک وبغض و همه باهم دیگه قاطی شده بودن

ب شوهرم رفتم گفتم اونم شوک بهش وارد شده بود و باور نمی‌کرد (شوهرم خیییییلی بچه دوسداره خیلی خیلی)

هی تا صبح ازم میپرسید:پرستو؟یعنی ما نی نی دار شدیم؟🙊🙊🙊🙊🙊🙊منم میگفتم نمی‌دونم بذار دوباره صبح بزنم ببینم چی میشه

خلاصه صبحم گذاشتم بازم دوتا خط افتاد و مطمئنم شدیم خیلی خوشحال بودیم ی حس خاصی داشتیم

البته بگم حس سردرگمی هم داشتم من

همش میگفتم خدایا شکرت ولی کاش دوسال دیگه نی نی رو بهم میدادی ولی بازم مرسی بابت هدیه ی قشنگت

من توی کل دوران بارداریم ن حالت تهوع داشتم ن ویار خاصی کلا هیچگونه علائم بارداری نداشتم فقط شکمم بزرگ میشد ک اونم تا ماه هفتم کسی متوجه بارداریم نمیشد چون قدم بلنده و کلا معلوم نبود این نی نی من کجای من وایساده ک اینقد جمع شده و زیاد معلوم نی

از ماه هفتم ب بعد بازم خیلی کم متوجه میشدن

خب بگذریم

دوازده هفته هم رفتم ان تی گفتن احتمالا گل پسره

من دختر خیلی دوسداشتم شوهرمم دختر دوسداشت چون کلا خواهر نداره کمبود دختر دارن

ولی بهم گفتن پسره گفتم خدایا پسر قشنگمو خیلی دوسدارم ولی بعدی حتما بهم دختر بده

شوهرمم می‌گفت من دختر دوسدارم ولی همش تو دلم میگفتم کاش این پسر بشه ک اگه ی دختر داشتیم پسرمون بزرگ تر بود و هوای دخترمونو داشته باشه

توی ان تی بهم گفتن جفتم اومده پایین و باید استراحت مطلق باشم طول سرویکسم۳۳شده بود

منم ی ذره کارامو کمتر کردم از پله هامون کمتر بالاپایین میرفتم دفعه ی بعد ک رفتم سونو گفتن جفت اومده بالا و طول سرویکس۳۸شده دیگه استراحتی نمیخواد

آنومالی هم رفتم قطعی ک مطمئن شدم برا جنسیت پسرم

ی جشن تعیین جنسیت گرفتم و همه ی دوستام و چندتا از فامیلا رو دعوت مردم ک خیلی خیلی خوش گذشت بهمون

اینم بگم بچه ها من کلا آدم شیطون و سرزنده ایم همین که بهم گفت جفتم اومده بالا بازم کارامو مثه قبل انجام میدادم

یعنی همه بهم میگفتن مطمئنی بارداری؟اصلا هم تنبل نشده بودم همون شیطونیامم داشتم مثه قبل

دوستام همش میگن تو کاری کردی فردا ما حامله بشیم چیزی بگیم شوهرامون میگن دروغ میگید پس چرا پرستو اینجور نبوده

این از دوران بارداری


2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730