2737
2734

کلاس هفتم بودم ، رفته بودم با استاد درس علوم یه مدرسه پسرونه   چند نفرو انتخاب کرده بودن برا ازمایش و ... ،  از یه مدرسه پسرونه دیگه ام اومده بودن.

رفتیم اونجا ازمایش انجام میدادیم .

نگمم براااتون چ پسرای زشتیییی بودن ، سه چارتاشون قشنگ بودن فقط😂😂

یکی از اون پسرا داش با توپ پینگ پونگ ازمایش انجام میداد ، توپ از دستش افتاد زیر پای من ، منم خم شدم بش دادم😒😂

بعد خوشش اومد دوباره انداخت😆 سه چار بار انداخت.

چشمش کلا به من بود.

همشون نگام میکردن ولی اون دیه خیلیییی نیگا میکرد.

به بغل دستیم گفتم چقد گرمه ، عشق جان لب خونی کرد پا شد کولرو روشن کرد😂

خلاصه بعد چن ساعت ازمایش تموم شد و رفتیم.

فرداش تو مدرسه رفیقم گف اون پسری بود که توپشو بش دادی ،اینستا بم پی ام داد گفت من فلانی رو میخوام😂 منم گفتم میکشمت اگه شمارمو بش دادی.

بعد دوباره دو روز بعدش اومد گف بم گفته من تمام خرجشو میدم فقط مال من باشه ، بعد دوستم بش گفته بابا اینا پولدارننن ، ینی خرجشو بدی😂😂😂 

عشق جانم ک پولدار نییس ، نمدونم چطور میخواسه خرج منو بده😛😂

دیگه با کلی خواهش و ... پیجمو بش داد   یه هفته همیجوری چت میکردیم ، بعد کات کردیم ، یک ماه بعد دوباره پی ام داد😂 از این پسرایی بود که دایرکت همهههه میرف ولی کسی محلش نمیداد .

خلاصه همینجوری هی چت میکردیم و کات میکردیم، یروزم اومد خونمون ، یه اندامی ام داشتم ، خودش میگف روزی بیس بار ب فکر اندامت خودارضایی میکردم😂😂😂

کیصاافت شیطون بوده😂

جونم بگه براتون که سیزده ابان ۹۷ منو تو راهپیمایی دید و بم پی ام داد   منم انگار بدم نمیومداا😂😂

راستی بتون بگم که همه پسرا رو اسکل میکردم و کسی نمیتونس مخمو بزنه 

ولی این اقا تونست دلمو ب دست بیاره😍😂

ساعت دو شب بود گف به جون مادرم تا تهش هستم ،خوشبختت میکنم و ...

دیگه باهم بودیم ، تا چن وقت بعدش دخترای پیجشو بلاک کردم رف همرو انبلاک کرد و یسری دروغارو گف ،ک خواستم باش کات کنم گف یه فرصت دیگه بم بده ، منم بش دادم😟

پارسال برج ۱۲ بود که عشق جان سه چار بار اومد خونمون ، داداش کوچیکمم خونه رود ، بعد ساعت پنج صب داشتم باش حرف میزدم تلفنی بابام فهمید و ...

اون داداشمم همچیز رو لو داده بود ، البته بابام نمیدونس

عشق جانم دو روز بعدش رفت با داییم حرف زد که میخوامش ، و مامانمم ب داییم گفته بود که بترسونش😂😂

داییم بش گفنه بود من رییس اطلاعاتم در حالی ک رییس اطلاعات شوهر خاله شوشو بوده😂😂😂😂

خلاصه اینام کلییی مسخره بازی داشتن

بعد مامان باباش میرم با بابام حرف میزنن و ... . بابامم ک عصبی بوده خواسته تا گندی نزدم زودتر متو بده برم😂😩

دیگه با کلییییی بدبختی مامانم قبول کرد

رفت و امدا شروع شد، چند ماه بعدش با خوانوادش رفتیم خونمون تو شیراز ، یه هفته باهم بودیم و ...😍😍😍

تو ماه رمضون پارسالم رفتیم ازمایش خون 😍

برج دوازده ۹۸ خواستیم عقد کنیم که بابابزرگم فوت شد و کنسل شد 😢

و رابطمون جدیه😍😛

بضی وقتام یواااشکی میرم پیشش😂😂

نظرتوووووووون؟؟؟؟😛😛😛

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

از سری داستانهای تخیلی بود

یادداشت: آنها که موهای صاف دارند فر می‌زنند و آنها كه موی فر دارند موی‌شان را صاف می‌كنند ...عده‌ای آرزو دارند خارج بروند و آنها كه خارج هستند برای وطن دلشان لك زده و ترانه‌ها می‌سُرايند...مجردها می‌خواهند ازدواج کنند متأهل‌ها می‌خواهند مجرد باشند! عده‌ای با قرص و دارو از بارداری جلوگيری می‌كنند و عده‌ای ديگر با قرص و دارو میخواهند باردار شوند!لاغرها آرزو ﺩﺍﺭﻧﺪ چاق بشوندو چاق‌ها همواره حسرت لاغری را می‌كشند شاغلان از شغلشان می‌نالند بیکارها دنبال همان شغلند فقرا حسرت ثروتمندان را می‌خورند ثروتمندان دغدغه‌ی نداشتن صفا و خون‌گرمیِ فقرا دارند؛ افراد مشهور از چشم مردم قایم می‌شوند مردم عادی می‌خواهند مشهور شده و دیده شوند! سیاه‌پوستان دوست دارند سفیدپوست شوند و سفیدپوستان خود را برنزه می‌کنند ...و هیچ‌کس نمی‌داند تنها فرمول خوشحالی این است: "قدر داشته‌هایت را بدان و از آنها لذت ببر" قانونهای ذهنی می‌گویند خوشبختی یعنی "رضایت"، شکرگزاری؛مهم نیست چه داشته باشی یا چقدر، مهم این است که از همانی که داری راضی و شکرگزار باشى ...آنوقت ”خوشبختی❤️ ...!
2738

الان چند سالشه؟

تو چند سالته؟

تورو حضرت عباس لایک‌نکن😐💔دوستان ما چند تا کاربر هستیم که این اکانت رو زدیم برای تاپیک هامون که توی اکانت اصلی نپرسیم گفتم در جریان باشید 

😐کرکو پرم ریخت

💝حافظ کل قران💝اگه سوالی دارین بپرسین در حد توانم کمکتون میکنم 🌹برادر عزیزم(دوست شهید)رضاحاجی زاده +میشه برای شادی روح ایشون صلوات بفرستین😇 آقا جان تمام این سالها که درســـ📖ــــ خواندیم:"دبیر ریاضی" به ما نگفت که حد غربت تو وقتی شیعیانت به گناه⛔️ نزدیک می شوند بی نهایت است"دبیر شیمی" نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند ،شرایطــ😍ظهور تو مهیا میشود ✿💠❀💖❀💠✿"دبیر زیست" نگفت که این صدای تپش قلب نیست صدای بی قراری دل برای مهدیست💔..!"دبیر فیزیک" نگفت که جاذبه زمین اشک🥺 های غریبانه توست..نگفت که جاذبه ی زمین🌎 به همان سمتیست که تو هستی"دبیر ادبیات" از عشق مجنون به لیلی ، از غیرت فرهاد گفتـــ😐ــــ ، اما از عشق شیعه به مهدی، از غیرتش به زهرا(س)نگفت...┅┅✿💠❀💖❀💠✿┅┅دبیر تاریخ" نگفت که اماممان امسال سال چندم غربتش است و اینکه نگفتــ😕 غربت اهل بیت علی(ع) از کی شروع شد و تا کی ادامه دارد"دبیر دینی" فقط گفت که انتظار فرجــ از بهترین اعمال👌 است اما نگفت که انتظار فرج یعنی گناه❌ نکنیم و یعنی گناه نکردن از بهترین اعمال اس┅✿💠❀💖❀💠✿┄"دبیر عربی" به ما یاد داد که مهدی اسم خاصی است که تنوین پذیر است!اما نگفت که مهدی خاص ترینـــ🌺اسم خاص است┅✿💠❀💖❀💠✿فدای غربتت آقای‌من🥺😔💔🌱کاش روزی بنویسند✍🏻 به دیواربقیع : کارگران مشغولند به کار احداث ضریح...کاش روزی بنویسند✍🏻 به دیوار بقیع : چند روزی مانده به اتمام ضریح۰۰۰۰۰کاش روزی بنویسند ✍🏻به دیواربقیع : مهدی فاطمه آید، به تماشای ضریح...کاش روزی بنویسند✍🏻 به دیواربقیع : عید امسال، نماز ، صحن بقیع...کاش روزی بنویسند✍🏻 به دیواربقیع : فلش راهنما ⬅️ ، مرقد زهرای شفیع😍😭😔┅✿💠❀💖❀💠✿┅
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز