2737
2734

من تجربه معاشرت نداشتم از یکی ام خوشم اومده اصلا بلد نیستم چی کار کنم همه دوستام میگن بهش نخ بده اما بلد نیستم

19سالمه

مثلا میشه تعریف کنین چجوری به یه پسر نخ ریز دادین  چی گفتین 

من نمیدونم چجوری باید نخ داد 😑

خواهشا مسخره بازی و خوشمزه بازی درنیارین


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

والا من به گوشم رسید طرف از من خوشش میاد منم فهمیده بودم زیر ذره بینش هستم غافلگیرانه نگاهش میکردم میدیدم زود صورتشو میکنه اونور انقد نگاهش کردم آخر خودش دل و جرات پیدا کرد پا پیش گذاشت. اما من ازدواج کردم اونم غرورش ازینکه پاپیش گذاشت و من نموندم بپاش له شد والان همو میبینیم اصصصصصلا محلم نمیده😁 منم محلش نمیدم😆

پسرا سرشون خلوت باشه هر جنس مونثی رو به دید یه مورد میبینن نیازی نیس توبراشون کاری کنی

☺️ اگر کاری کردی پا پیش گزاشتی قریب به 98درصد روتو بعنوان کیس ماندگار و ازدواج نگاه نمیکنن

هرچی سر سنگین تر و متین تر باشی بیشتر دنبالت میرن

کتاب مثل یک مرد فکر کن و مثل یک زن رفتار کن و بخون 

اروم بشین یه گوشه تا مث ملکها ازت خواستگاری کنن و بری سر خونه زندگیت 

خودتو با این کار کوچیک میکنی 

بزار خودش بیاد جلو اون هم به قصد ازدواج نه دوستی

دوستی که اصلا  عاقبت نداره

خدای خوبم؛  این شعر بخشی از احساس من نسبت به تو رو به تصویر میکشه ؛ " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار  تویی  /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که  ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا  هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687