2726
   چی شده چ خبره دو دیقه نبودمااااا باز چ اتیشی سوزوندین      

بابا یکی عروسشون و دعوت کرده خونشون بعد ظرف نشسته داره خودشو میکشه دور از جونش...۳بار تاپیک زده ول کن هم نیست  منم این و زدم نوشتم این داستان ادامه دارد😂😂😂

🤐

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

بابا یکی عروسشون و دعوت کرده خونشون بعد ظرف نشسته داره خودشو میکشه دور از جونش...۳بار تاپیک زده ول ک ...

😂😂😂😂😂😂😂👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻

این که جوابتو نمیدم دلیل براین نیست ک کم اوردم... فقط تو و طرز فکرت رو لایق بحث با خودم نمیدونم😌باشه ..باشه...تو راست میگی😏😎                                   ای کاش به حرفم گوش میکردی تا گوش های عاااالم از ما کر میشد...کاش معما میدانستی و آرام تا معایمان حل میشد... ای کاش به قلبم طلوع میکردی تا آتش چشمانت جز من بر هرکسی خاموش میشد🙃.... کااااش ...!!     ... ای کاش پنجره ای از تو به روی من باز میشد که همه درهای عالم را باز میکرد... و همه درّه ها را بسته..ای کاش...💔💫      خراب شد تصویرش...حتی اگر خدا فرستد باران اسیدی برای تطهیرش...برف و پاکی برای تشبیهش...محمدو عیسی برای تضمینش...یا که شیطان را برای تقصیرش، تمام شد....                خراب شد تصویرش🖤💔
2728

شِختَکِمون و کشید رو کلمون انقدر این تاپیک و زد😂

کاربری مال ۲ نفر بوده است تاپیک های قبلی که در باره فرزند و و همسر بوده برای شخص دیگری و من بعد آن برای یک نفر دیگه میباشد❤
بابا من اون نیستم واسه شوخی نوشتم😐😂😂😂

آها،فکر کردم خودتی، حالا اونو تگش کن که ببینه😂

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
جرعت نمیکنم😂میترسم بزنه منو

تگش کن بعد تاپیکتو قفل کن😜😂😂

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

یکی نیست بگه ..خانم تو مهمون دعوت میکنی انتظار داری مهمون بیاد زیر تورو جمع کنه😂😂😂

کاربری مال ۲ نفر بوده است تاپیک های قبلی که در باره فرزند و و همسر بوده برای شخص دیگری و من بعد آن برای یک نفر دیگه میباشد❤
یکی نیست بگه ..خانم تو مهمون دعوت میکنی انتظار داری مهمون بیاد زیر تورو جمع کنه😂😂😂

همین و بگو من خودم تو تاپیکش گفتم تو مهمون دعوت کردی یا کلفت؟؟؟خیلی افتضاح بود

🤐
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730