2733
2734

بی فرنگی (به قول داداش ده سالم)

شاخو دم نداره که بـــــــــــــــی فـــــــــــرهنـــــــــگـــــــــــــــــــــــــن

من لیدام مامان سه تا فرشته :باران خانوم💖باوان خانوم💗 و آقا بن سان  💙   اینجانب به خاطر درگیری های روزمرش که شامل درس خوندن و مطالعست و رسیدگی به سه عدد دسته گل  فقط میتونه توی بازه ۱۲ تا ۲ صبح آنلاین باشه ... اگه کمکی از دستم برمیاد تواین زمان درخدمتم💙بزرگترین دلیل این روزام برای عضویت توی سایت استفاده از تجربه کاربرای قدیمی درمورد تربیت و بچه داریه من یه مادرم پس عجیب نیست حضورم توی سایتی که برای مادراست🧡این یه صحبت مادرانست با تمام دخترای ناز این سایت :دختر قشنگم  یادبگیر که این زندگی برای توعه! دختر بودنت بنا بر محدود بودنت نیست!هرجا دوست داری برو و هرکار میخوای بکن!جوری بزرگ شو که بهت نگن چون دختره ضعیفه!  یادت نره تو قوی ترین و زیبا ترین موجود این جهانی  به خودت ایمان داشته باش    

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

الان ما مسافرت نرفتیم یعنی چیزیو از دست دادیم؟ نکنه مدال میدن🥴

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

این ویروسو گاوای ایرانی اوردن😐😒

._. استادمون‌میگفت‌:ماشینو‌که‌طراحی‌میکنن یه‌آینه‌کوچیک‌میزا‌رن‌واسه‌‌نگاه‌کردن‌به‌عقب یه‌شیشه‌بزرگ‌میزارن‌واسه‌دیدن‌جلو همونقد‌ر محدود‌به‌گذشته‌نگاه‌کنید نگاهتون‌به‌جلو‌باشه!"میفهمین‌کِه‌چی‌میگم.. #زندگی‌ذره‌کاهیست که‌کوهش‌کردیم... مامان یه پسر کوچولو هستم^^
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز