هبچی مثلا ار خواب پامیشم احساس میکنم قهر بدنم کم شده دلم میخاد نازمو بکشه بیخودی قهر میکنم نمونش از صب حالم بد بود دنبال بهونه بودم ب سوهر گفتم بییم بیرون خرید بعد رعتیم بعد شوهر رفت بستنی خرید یهو دیدم ی بویی داره میاد نگاه کردم دیدم بچم پوشکشو کثیف کرده. هیچی دیگه با شوهرم قهر کردم اونم بیچاره میگفت بچه کثیف کرده تقصیر منه گفتم همین الان برگرد بعد تا شب قهر بودم