یه دختر سه ساله دارم پارسال شیش ماه مریض بود تب بی حال هر دکتری هم میبردم میگفتن سرما خورده انقد حالش بد بود که هرکی دیده بود بعدا که خوب شد بهم میگفتن ما باور نمیکردیم دوباره خوب بشه خلاصه همش کارم شده بود گریه تااین که یه روز با خودم گفتم شاید به خاطر مرغ عشقا دخترم مریض میشه اخه مرغ عشق داشتیم چون هوا سرد بود گذاشته بودیم خونه.بردم مرغ عشقارو گذاشتم خونه ی مادرشوهرم یه اتاق دارن که استفاده نمیکنن دخترم روز به روز حالش بهتر شد چند ماه بعد واسه چکاب بردم دکتر گفت وزنش کمه منم براشون توضییح دادم قضیه رو ایشون گفتن بله از مرغ عشقا بوده شما خودتون نمیفهمید ولی بچه رو مریض میکنه
اگه اسمم دخی باکلاسه واسه اینه ک فراموش نکنم من زنی بودم ک اوج جوونیمو و شیطنتمو گذاشتم پای شوهرم چه محبت ها ک نکردم از بهترین لباسها گذشتم از کمترین تا بیشترین خرج گذشتم تا بتونه ب خودش برسه بهترین ماشین خرید مغازه زد من از ارزوهام گذشتم تا ب ارزوهاش رسید 😔 اما جوابم این بود کتک فحش تهمت خیانت و بیرون شدن از خونم😔 من مادر بودم نتونستم زندگی دخترمو تباه کنم چون پدر خوبی برای دخترم بود نخواستم در حقش ظلم کنم و زندگیش بشه پر از استرس و غم ...دختر من هم پدر میخواست هم مادر پس موندم اماااا شوهرمو از قلبم بیرون کردم الان من یه دخی باکلاسم 😍 انواع لاکارو دارم یه عالمه ماسک و کرم و اسکراپ انواع لباسا رنگی رنگی یه دختر ژیگول و شیکم یه دختر شاد و خوش رقص دوستای خوب و پایه دور همی و مهمونی من حتی برای خودم کادو هم میخرم من دیگه از چیزی نگذشتم من خودمو تو محبت کردن ب پای مردی ک لیاقت نداشته بود گم کردم من سخت درگیر شستن و روفتن و شوهر داری و پس انداز بودم خودمو از همه چیز انداخته بودم ☹️اما الان این منم یه دختر ک زندگیش واسه خودشو دخترشه😉 ک و ن لق بقیه ک باعث ازارم شدن 😝تنهایی و عشقه
منم مادرم تعریف میکرد که خواهرم وقتی نوزاد بوده دائم مریض بوده در حدی که هر هفته دکتر میبردن و بعضیا میگفتن انقدر خرجش نکنین ... خلاصه یه روز میرن جای یه دکتر حاذق که اون میگه تو خونه گلو گیاه دارین بریزین دور جلوی تنفس بچه رو میگیره .. و بعدش که گلهارو میریزن دور حاله خاهرم روزبه روز بهتر میشه☺