من و مامانم و کلی آدم نشسته بودیم
همه اون ادم های دیگه دوستام بودن یعنی چه شونو نمیدیدم اما میدونستم دوستن
گفتن شیطان میخواد حمله کنه
و یه امتحان ازمون بگیره
چندتا نوشیدنی گذاشت رو میزمون
گفتن اگه یکیشو بخوری محو میشی ولی باز امتحان میدی
اگه اون یکی رو بخوری پریشون میشی
مامانم اون نوشیدنیو خورد هرچی گفتم مامان نخور
خورد
منم گفتم مامانم خورده
منم خوردم
یهو همه از اون نوشیدنی خوردن
امتحان کنسل شد