سلام به همه عزیزای سایت
29 اردیبهشت دقیقا سالروز جدایی من از همسر عقدیم بود.
خبری بهم رسید که هنگ کردم.
ماجرا از اینجا شروع شد که
بعد از طلاق من خیلی افسرده و ناراحت بودم . دوره بحران طلاق رو به سختی میگذروندم
یکی از همون روزها مشغول کارای اداره بودم که یک دفعه یکی از هم کلاسی های دوره پیش دانشگاهیمو دیدم
اومد تو اتاقم خیلی خوشحال شدم و شماره موبایلشو گرفتم
با هم در تماس بودیم و گاهی همدیگه را میدیدیم چون دوستمم تو این سالها با مشکلات زیادی مواجه شده بود و ایشونم از همسرش دور بود