بحث خواهرم باشوهرش

تو تایپیک قبلیم توضیح دادم اما چون یکم کند نویس هستم بعضی از دوستان ناراحت شودند جریان از این قراره....خواهرم دوسال ونیمه نامزد هستش عقدرسمی بعد سر عقد مادرم واقوام کلی طلادادند والبته خانواده شوهر  خواهرم کلی طلا اونام دادند وشوهر خواهرم یک ماشین مدل بالا خرید ودر کنارش یک پارس هم داشتند وهمیشه سوار پارس می شودند ودل نمی کرد خواهرم سوار ماشین مدل بالاش بشه ومی گفت یکهو خشی چیزی بر می داره وبعد چند ماه پیش تصمیم می گیرند که ماشین مدل بالاکه بدون استفاده هستش رو بفروشند وبا پولش یک خونه بخرند که خواهرم با این کار موافق نبود ما بهش گفتیم بفروش عزیزم یک خونه بخر عروسیت رو هم بگیر طفلک خواهرم به حرف ما گوش داد وبه شوهرش گفت ماشین رو بفروشه شوهرش هم ماشین رو فروخت وبا قیمت خیلی بالاتری از قیمتی که خریده بود فروختش وتمامی پول حاصل از فروش ماشین رو به حساب خواهرم واریز کردش وبعد از این رفت سراغ خرید خونه وشکر خدا یک خونه خوب هم پیدا کرد ورفت بنگاه که قولنامه بنویسه ویک مقداری پول رد وبدل بشه وقبل از این که وارد بنگاه بشن خواهرم به شوهرش گفت ببین باید در حقم نامردی نکنی سه دونگ سه دونگ به اسم بزنیم شوهرش چیزی نگفت وزمان نوشتن قولنامه که رسید شوهرش فقط اسم خودش رواوردواز اسم خواهرم خبری نبود درنتیجه خواهرم که پول تو حسابش بود با ناراحتی این جریان رو می بینه بنگاه رو با حالت قهر ترک می کنه ومیاد خونه وبعد نیم ساعت شوهرش با تمام  خواهر وبرادرهاش ومادر وپدرش  میان خونه پدرم ومیگن این چه کاری بود که کردی تو در قبال این پول زحمتی نکشیدی  این پول رو از خونه بابات اوردی خواهرم هم میگه دوست دارم شوهرم  نصف خونه رو با اسمم بزنه اگه بزنه من هم به زندگیم امیدوار تر میشم بیشتر پس انداز می کنم وسعی می کنم بعترین زندگی رو در کنار شوهرم داشته باشم اما پدر شوهر ومادرشوهرش قبول نمی کنند بعد از رفتن اونا حال خواهرم بد میشه وبه شوهرش میگه حق خانواده ات نبود این همه توهین می کردند چون در این حین یک سری حرفهای هم پیش امد دوستان ...واما بعد ازاین که شوهر خواهرم حال وروز خواهرم رو می بینه ببخشید دوستان ..به غلط کردن افتاده بود که ببخشید موقع سند به اسمت می زنم من نمی دونستم واسه سه دونگ خونه اینقدر حالت بد میشه ولش ارزش ناراحتی تو رو نداره وشوهرش قول می ده صد در صد سه دونگ رو هم زمان موقع سند به اسم خواهرم بزنه وخواهرم به حرف شوهرش اعتماد می کنه ((البته دوستان این رو هم بگم که بحث پول رو که پدرشوهرش پیش کشید خواهرم با احترام کارت پول رو جلوی شوهرش گذاشت وگفت بحث اعتماد هستش تو به من اعتماد کردی وپول به حسابم واریز کردی واین هم تمام پول جناب عالی به عنوان امانت دست منه )))وصبح زود خواهرم باشوهرش می رند بانک وبیشتر پول رو به حساب فروشنده واریز می کنند والباقیه پول هم زمان با سند زدن باید بدند که موعد سند زدن هم رسید خواهرم با شوهرش رفتند دفتر اسناد که ناگهان خواهرم متوجه میشه که داخل سند اسمی از خواهرم برده نشوده وخواهرم با ناراحتی وقهر اداره ثیت اسناد رو ترک میکنه ومیاد خونه وشوهرش تناس می گیره میگه این چه کاری بود که کردی خواهرم گفتش مسله ای نیست به اسمم نکردی اما تو به من قول دادی وقسم خوردی واون قول تو برام خیلی ارزش داشت از اون خونه والان از هفته پیش یک شنبه از هم قهر هستند وخواهرم غصه می خوره وگریه هم می کنه ومیگه من دیگه به این مرد اصلا اعتمادی ندارم وزندگی من با این نمیشه وهم چنین گاوصندوق خونه بابام خرابه وخواهرم تمام طلاهش شاید ۸۰۰ گرم اینا باشه رو چند ماه پیش داد به مادرشوهرش ببره گاوصندوقشون بگذاره وشوهرش چند بار پیام داد گفتش بیا بریم بیرون تفریح بیا بریم مسافرت بیا باهم حرف بزنیم اما خواهرم میگه من باهش حرفی ندارم اون که منو خرد کرد بهم بها نداد وچند بار به شوهرش خواهرم پیام دادش گفت طلاهام رو بیار اما شوهرش قبول نکرده الان یک هفته است همه مون درب وداغونیم وشوهرش هم  با خانوادش می رند بیرون عکسشون رو می زارند اینستا خواهرم بیشتر اعصابش خورد میشه وهی با این کارا تحریکش می کنند که بره طلاقش رو بگیره لطفا اگه کسی با دقت این مطالب رو خونده وخودش رو جای خواهرم بذاره ایا حق با خواهرم بوده یا شوهرش دوستان عزیز شاید بعضی چیزهاونکته ها  جا مانده باشه ونگفته باشم از پیشنهادات ونظراتتون متشکرم