من خودم همیشه میرفتم تو رویا که یه پسر خیلی پولدار میاد خواستگاریم وروزای جمعه میاد منو میبره ویلاشون که همه فامیل دور هم جمع هستن ومنتظرن من برم بعد حسابی بهم احترام بزارن منم حسابی کیف کنم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
منم خیال پردازی میکردم😂😂😂
اما نه در این حد
عزيزم منبودم و الانم تقريبا به همه اش رسيدم
من هنوزم هستم😐
من فقط رویاپردازی میکردم دکتر شدم و دارم میرم رشته تجربی .ی دکتر خیلی معروف 😐
من همیشه تصور میکردم خواننده شدم .از بس خوب میخوندم همه کفشون میبرید😃😃😃😎
😂😂😂
من هنوز هم تو رویای آدم معروف شدن هستم خخخخخخخ
همه از این فانتزی ها دارن
منم همیشه یه پسر هیکلی و جذاب و مغرور و خشن رو تصور میکردم که دندونپزشکه و قراره با هم ازدواج کنیم بریم تو یه کلبه وسط جنگل/:
شما همون الهه هستی
تاپیک های کالری شماری
من😐😐😐 تصورم این بود ماه عسل میریم با سفینه مریخ😅😅 جدی فک میکردم علم خیلی پیشرفت کرده سفر به فضا عادی میشه ماهم میریم
من از همون نوجوونی ام دنبال کار نون اب دار بودم. تو تخیلاتم که نمایشگاه تابلوهای چوبی داشتم که همشو خودم با منبت کاری درس کرده بودم و گذاشته بودم برا فروش.
اخرشم هیچی نشدم معرق و منبت رو رفتم یادگرفتم ولی اصلا وقت کارانجام دادن ندارم
همیشه چشامومیبندیدم فکر میکردم خدادعزیزی اومده خواستگاریم یا یکی از بازیگرها
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
