دوستان همه یکی از سوتیای باحالتونو بگین

دوران عقد با شوهرم زیر پتو بودیم ...... مادرشوهرم اومد تو سرفه کرد جفتمون پریدیم بالا بیچاره فرررارررر  کرد 

اومدم برم تو سوپری در زدم رفتم تو آبزوم رفت

من خیلی سوتی دادم یبار رفتیم مراسم ختم اومدم تسلیت بگم که خودتون زنده باشین و اینا حول شدم گفتم انشالا همتون بمیرید تو شادیاتون جبران کنم

یه روز دخترخالم زنگ زد گفت میایم خونتون با دختر عموش منم با دختر عموش رابطه ی خوبی نداشتم بعدش به برادرم پیام دادم نری دنبال مریم دختر خالم گفتم نیستیم خونع خوشم نمیاد بیاد اینجا برای دختر خالم فرستادم ن داداشم آب شدم خخخخ

مامانم به کد پستی گفت ک س پستی

یبار سرکلاس بچه ها میگفتن اونایی ک مذهبی هستن و اینا خیلی دور رنگ شاد و خوش پوشی نیستن.

من اومدم ع محجبه ها دفاع کنم اومدم بگم پس  چرا فلانی با اینکه محجبه هستش ولی سوییشرتش قرمزه؟یهو گفتم چرا فلانی سوتینش قرمزه پس😑

حالا معلم سرشو انداخته بود پایین فقد شونه هاش میلرزید

بقیه بچه ها میگفتن تو رنگ سوتین فلانی رو ع کجا میدونی😂

این اتفاق مال ۵سال پیشه ولی هیچ وقت ع یادم نمیره 😬😬

زنگ زدن ساعت 8 بیا فلان مراسم...ساعت 8شب باشوهرم رفتیم منو برسونه..دیدیم خبری نیست...زنگ زدم به شمارهش که ذخیره نبود...مرد برداشت..نکو اژانس صبحش بوده..اسنپ....بعد شماره دزستو گرفتیم وطرف گفت 8 صبح بودا...

شوهرم پایه س...میگه با مرده قرار داشتی کجا بری که هی به من میگفتی مزاسم همینجاس تو دیگه برو...خخخخخ..

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂باز من یه دفعه میخواستم برم مغازه اتفاقا مغازه داییم بود بعد مشتریم داشت بعد روی در زده بود که به داخل باز میشه حالا من اونو ندیدم هی میکشیدم به بیرون داییم خندش گرفته بود اینقدر خجالت کشیدم

تازه ازخواب بیدار شده بودم واسه همسرم چای ریختم و چون دستشویی داشتم هول شدم گفتم واست یه لیوان ش ا ش ریختم برو بخور تا سرد نشده🤣🤣🤣

یک بارم یکی از دوستای بابام بنده خدا سکته کرده فکش کجه بهش میگن غلامرضا فک کج اومد با بابام کار داشت از دم در داد زدم بابا بیا عمو غلامرضا فک کج اومده از خجالت اب شدم یعنی

رفتم سوپری دوتا آبمیوه خریدم پولشم حساب کردم یادم رف برشون دارم  

😱😩😩😩😩😩😱

دایی مادرم خیلی سیا بهش میگن ابراهیم سیاه منم ب مادرم جلو خاله های مادرم دایی هاش گفتم دایی ابراهیم سیاه اومده خیلی بد بود 

از بیرون امدیم میخاستم از مامانم بپرسم ماشینو بذارم تو حیاط

یهو گفتم بکنم توش؟

اصن از خجالت رفتم پشت در تازه از خنده هم غش کرده بودم هی به در ور میرفتم مثلا باز نمیشه😂😂😂😂