یکی از فانتزیام این بود مثلا تو رودخونه گم بشم
همه فک کنن مردم و پیدام نکنن😐
بعد جریان اب منو ببره یه جای خیلی دور ...نه نت باشه نه تلفن😐👀🤣
تازه سرمم خورده باشه به سنگ حافظمو از دست دااده باشم...بعد چند سال همونجا زندگی کنم تو یه جای روستایی👀
ادامشم میگم
😂
بعد یه روز که دارم تخم مرغارو جمع میکنم ب انگشتم دقت میکنم که تو انگشت حلقم جای خطه(که مثلا حلقم بوده و افتاده تو اب🤣)
😂😂😂
نتا قطع شد چرا😐
بعد وقتی داری شیر گاو میدوشی یه چیزای یادت میاد😂😂😂😂
یخورده شبیه جومونگ شدی😐😅
ادامشو تاپیک بعدی گفتم تازه🤣در این حد تباه
منم فانتزی اینجور دارم خنده دار مثلا جنگه بعد من از خانوادم دور میشم با یه سرباز اشنا میشم به همش نجاتم میده اینا 😂🤣🤣🤣بعد اونجا عاشق هم میشیم 🤣🤣
زیاد فیلم نبین😐
