هم به آرزو ام میرسم هم شوهرم راحت میشه میره زن میگیره که راحت بچه دار بشه
هم مرگ عزیزانم نمیبینم
دارم دیوونه میشم نمیدونید که
من نباشم ینی چی میشه نمیدونم
علایم افسردگی نه؟
بعد سقط ام اینجور شدم نمیدونم چرا حال دلم خوب نیست تصور نبود عزیزانم دیوونم میکنه
حد مرگ گریه میکنم تنهایی خیلی دوست دارم جدیدا جمع رفتن بیزارم
😔😔😔 تو را خدا بگین چم وسواس شدید فکری شدم
همش میگم کاش ی روز بخوابم بیدار نشم
همه عزیزانم عاشقانه دوست دارم خیلی عاشقانه خدایا خودت رحم کن
برو روانشناس خوب .کمکت میکنه
منم اصلا نمیخوامممممم به جمع بدم متنفرممممم از جمع خونوادگیمونننننننن
انشاالله خدا یه نی نی خوشگل وسالم بهت بده ک دیگه نتونی به مرگ فکر کنی باقی عمر منم مال تو بشه و بزرگش کنی
چن وقته سقط کردی عزیزم
فک میکنم زیاد تنها بودی و فکر کردی
حتی حتی اگ جمع و شلوغیو دوس نداری
یه کاری کن خودتو مشغول کن ک حواست پرت شه و اتفاقات اخیر زندگیت فکر نکنی
همه این بحران ها رو تو زندگیشون دارن
نذار بری تو فکر و هی فکر و فکر و فکر فکر
یه کاری کن مث دوچرخه سواری
مث خرید
مث نقاشی و.
فقط باید سرتو گرم کنی و مشغول باشی.به چیزای خوب فکر کن.ان شالله به زودی ی نی نی سالم میاری.منم پارسال ی کورتاژ داشتم الان خداروشکر ی فسقلی دو ماهه دازم.خدا بزرگه
ان شالله دوباره حامله میشی این روزا رو فراموش میکنی.منم بعد سقط ی جورایی افسرده شدم بعد چن ماه دوباره حامله شدم دقیقا مث تو فکر از دست دادن عزیزان داشتم و میگفتم چطور زایمان کنم و بچه داری کنم با این روحیه اما خداروشکر بعد زایمان بدتر ک نشدم هیچ بهترم شدم روز ب روز.امیدت ب خدا باشه .فکرهای مثبت بکن
