اما دو ساعت تایپ کرده بودم😂😂😂
مامانم خونش خیلی بزرگه
طبقه پایین مرغ و جوجه داره
من ک میترسم اما ننم عاشقشونه
حالا چند سال پیش یه گربه خیابونی اومد طبقه پایین خونه ما بچه دار شد
بچه ها رو بزرگ کرد و رفت
دیگ اونجا شد پاتوق خانوادگیشون
با مرعا غدا میخورن
با هم خوشن
جالبه جوجه ها رو نمیخورن
و یه بار کلاغ اومده بود جوجه هامونو ببره کلاغو زده بود
صبحا مامانم میگ یه کم دیر تر برم غذا ببرم
بچه گربه های نسل جدید الان یه ماههشونه
میان جلو در میو میو میکنن