سلام دوستان
من چهارماهه به یه آقایی دوست هستم از ین روابط که صبح تا شب باهم حرف میزدیم وبه هم وابسته و علاقه مند شدیم
ایشون چند روز پیش اومدن خواستگاری و کار کشید به اینکه حرفای قبل بله برون رو بزنیم،پدر من شرط گذاشت که یه خونه سمت منزل ما بگیره و سه دنگشو به نام من کنه اینا هم خیلی بهشون برخورد و گذاشتن رفتن،الان اون اقا بهم میگه خانوادش میگن اینا که از اول این چیزارو میخوان یکم بگذره چیزای بیشتر میخوان در صورتیکه برای بابای من هیچی مهم نیست حتی میگه خرج عروسیم نداشتن من میدم،الان خانواده هامون دیگه با هم بد شدن ولی ما هنوز همو میخوایم،چیکار کنیم این سو تفاهم رفع بشه نمیتونیم بدون هم باشیم اصلا