با اینکه تحصیلات پایین داره اما خییییییلی رو داره بخدا نمیتونم ساکت بشیم وقتی میبینم هی ب شوهرم تیکه میندازه یا حرفی میزنه
مثلا همه نشستن مادر شوهرم میگه فلان چیز نداریم جاریم از خودش مایه نمیذاره یا مثلا سفره میخایم بندازیم میگه فلانی بیا سینی رو ببر آخه برادر شوهرم کمر درد داره آخه ب تو چ من میگم اگه میتونی ببر اگه ن از کسی مایه نذار البته تو دلم میگما یا مثلا بیرونه همه میگن نوشابه بگیر اینم میگه آره بگیر از گلومون پایین نمیره یا مثلا ی بحثی بود گف آره اگه مثلا این کارو کنی فلانی با پشت دست میزنه تو دهنت منظورش ب شوهرم بود و خیلی چیزای دیگه یا مثلا تیکه میندازه جورابای فلانیه بو میده و خیلی چیزای دیگه من خیلی لجم میگیره ب شوهرم گفتم میگه من اصلا نمیشنوم انگار کاری بهش ندارم آنقدر دوست دارم ی چیز بهش بگم پس چرا من نمیتونم آنقدر پررو باشم اصلا دوست ندارم مثل اون باشم اما بخدا ساکتم ک میشینم اینو میبینم ناراحت میشم بنظرتون چطور با ساکت بودنم بهش بفهمونم