2737
2734

ده ماهه عروسی کردیم تو این ده ماه با شوهرم تا سرکوچه هم که خواستیم بریم گفته صبر کنید منم آماده شم بیام 😐 اومدنش که هیچ میاد راحت بدون هیچ تعارفی جلو میشینه 

بچه ها من خودم سختمه بزرگتر عقب بشینه من جلو اما وقتی یه تعارف نمبکنه و حق خودش میدونه جلو بشینه بهم فشار میاد بعدم اگه دو بار در ماه بود مشکلی نداشتم مشکل اینه هرروزه 


بعد از ده ماه با شوهرم از راه خونه بابام رفتیم دور زدیم و بیرون شام خوردیم بیرون که بودیم ۴ بار خونوادش به بهونه های مختلف زنگ زدن و وقتی رفتیم خونه یه سر به طبقه اونا زدیم مادرشوهرم اصلااااااا محل نذاشت بهمون و قهر کرده بود که چرا به من نگفتین 


کلا توقع داره ۲۴ ساعت پیشش باشیم 

وقتی هم میرم پایین همینجور تیکه میندازه و بی احترامی میکنه 

واقعا خسته شدم 


شوهرم از سرکار میاد سفره میندازم غذا میکشم داداشش زنگ میزنه فلان جا هستم بیا دنبالم هرچی شوهرم میگه تاکسی بگیر قبول نمیکنه و درنهایت به رفتن شوهر و سرد شدن غذا ختم میشه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

من توام یا تو منی؟!!! منم اوایل ازدواج ۲ سالی پیش هم بودیم چند برابرش سرم اومده بهترین راه چاره دوریه... 

در مورد جلو نشستن که حای خواهر شوهرمم همیشه بدون تعارف عین گاو میره میشینه جلو که من همیشه با خودم میگم ادمای مهم عقب میشینن بادیگارداشون جلو 😂

مرد خوب مردی هس که هنوز لو نرفته...

صد در صد حق با توئه

همسرت باید بهشون بگه شما خانوادمید عاشقتونم بزرگم کردید مدیونتونم هیچ وقت محبتاتون از نظرم نمی ره

مگر شما آرزوی ازدواج و خوشبختی منو نداشتین

حالا ازدواج کردم و می خوام با همسرم خوشبخت بشم

منم آدمم یه سری نیازها دارم

اجازه بدید گاهی با همسرم تنها باشم

قطعا علاقم به شما کم نشده

فقط متاهل شدم وظایف بیشتری دارم


مهم نیست اونا چی بگن و جطور جبهه بگیرن

چندبار که تکرار کنه می فهمن

این نیز بگذرد
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز