مادر شهید : بشری ماهان» مادر 75 سالهای است که به گفته خود، داغ از دست دادن «حمید» برایش بسیار سخت تر از شهادت همسر و پسر کوچش بود.
او در تمام دقایقی که با برادر شهید تقوی فر در حال گفتگو بودیم، تنها سکوت کرده و شاهد این مصاحبه بود. حال که سراغش رفتیم، آه عمیقی کشید و در پاسخ به سوال خبرنگار ابنا در خصوص شهادت این فرمانده ایرانی مدافع حرم گفت: حمید پسر بزرگ بود، با همه فرزندانم فرق داشت، او آرامش من بود.
مادر این سردار شهید افزود: خیلی از رفتنش ناراحت هستم، بیشتر از همه برای این ناراحتم که چرا مثل جنگ تحمیلی با من خداحافظی نکرد.
اینجا بود که اشکهای مادر شهید تقویفر سرازیر شد و با گوشهای از چادرش مانعی در برابر ادامه چشمه حسرت چشمانش گشت.
او ادامه می دهد: حمید از همان کودکی پسر سر به راهی بود. با خدا، با دیانت، با نماز، اهل مسجد و منبر، اهل عزاداری و دهها خصلت نیک دیگر را به یکجا داشت.
مادر شهید تقوی با اشاره به خصوصیتهای زمان کودکی این فرمانده شهید گفت: حمید هم بازیهای خود را دور هم جمع نموده و آنان را به انجام فرایض دینی و اعتقادی تشویق میکرد. برای آموزش مسائل دینی به هم سن و سالانش، کتابهای مذهبی را مطالعه میکرد و در کوچه و مسجد برای آنان توضیح میداد.
کارهای منزل و روستا را به خوبی انجام می داد و همدم ما بود
وی دوران ستمشاهی را یکی از مهمترین ایام حیات شهید تقوی فر نامید و خاطرنشان ساخت: حاج حمید حتی کوچکترین اذیت و آزاری برای خانواده و همسایگان نداشت. همیشه کمک حال من و پدرش بود. در کارهای خانه و روستا به من و پدرش کمک می کرد، تا حدی که در کاشت نخل در روستا سراغ پدرش میرفت و خودش به کاشت و پرورش آن مشغول میشد.
خانم ماهان افزود: وقتی در خانه مریض بودم، حمید همیشه پیگیر احوالاتم بود و مُدام برنامه غذاییام را چک میکرد.
وی تصریح کرد: همه این ها به خاطر نماز شبهایی بود که حمید اقامه میکرد. حمید همیشه در نمازهای جماعت پیشقدم بود و دوستان، آشنایان و اهل فامیل را به شرکت در عزاداریها و نماز جماعت توصیه میکرد.
مادر این شهید اسلام با تاکید بر اهتمام ویژه سردار تقوی فر به قرائت قرآن و ادعیه اظهار داشت: زیارت عاشورای حمید هرگز فراموش یا ترک نمیشد و قرائت قرآن خصلت همیشگی او بود. اخلاق و رفتارش به قدری تحسین برانگیز بود که اهالی محل و شهر ناخودآگاه پیرو او شده بودند.
مادر شهید تقوی فر با تاکید بر شدت مسئولیت پذیری این شهید نسبت عملیات جهادی گفت: گاهی حتی تا شش ماه خبری از او نداشتم. همواره میگفت که شهادت تنها آرزویش است و اینگونه شد که طعم شیرین شهادت را چشید.
وی همچنین توکل به خدا و پایبندی به ارکان نظام اسلامی را رمز موفقیتهای حاج حمید خواند و تصریح کرد: از همان دوران دفاع مقدس تا همین روزهای پایانی، همیشه وقتی به عملیات میرفت از من اجازه میگرفت. آخرین دفعهای که (پس از عاشورای 1436) به عراق رفت، گفت که برمیگردد اما پس از مدتی خبر شهادتش را به جای خودش آوردند.
شهادت پسرم برای رضای خدا بود و روسفید شد
خانم ماهان با چشمانی خیس از اشک ادامه داد: حمید برایم خیلی عزیز بود. او فرزند ارشد و همدم من بود. برای رفتنش خیلی ناراحتم اما به خاطر اینکه در راه اسلام و دفاع از انقلاب اسلامی شهید شده خرسندم.
وی در پایان گفت: دیدار امام خمینی(ره) در نجف اشرف، سفر حج و کربلای معلی روزهای خوش من با پسرم بود و اینها از بهترین خاطراتم است.