من یادمه 16 سالم بود با یه پسره دوست شدم.18 سالش بود .خیلیییییییییی دوسم داشت...ولی من ازش زده شدم کات کردم باهاش.خیلی بد باهاش کات کردم. اول یهو کات کردم.خیلی گریه و زاری کرد .که برگردم.گفتم اگه برگردم مثل قبل نیستم.گفت باشه تو فقط باش.سرد باش ولی فقط باش.بعد برگشتم.ولی خیلییییی سرد بودم باهاش.همش ضایعش میکردم.بی احترامی میکردم.خیلی بدبرخورد میکردم باهاش.اخر سر باهاش دوباره کات کردم.بعد خیلی خوش حال بودم.دوستش با یکی از دوستام صحبت میکرد به دوستم گفته بود که سامان(دوست پسرم ) خیلی حالش خرابه .یلدا (من)چطوره؟به دوستم گفتم بهش بگو یلدا خیلی خوشحاله که کات کرده دیگه راحت شده واینا..بقیشو پست بعد میگم از قبل تایپ کردم