دوتان من تو تاپیک قبلیم گفتم ک ب شوهرم ی پیشنهاد دادم البته اون خودش از قبل همچین تصمیمی داشت ولی ن حتما خونه دایی من البته ی چیز ک اونجا راجع بهش توضیح ندادم این بود ک رایگان هم نمیریم خونه دایی و هرجور باشه بهش رهن میدیم اما شما بازم گفتید کارم اشتباه بوده ک همچین پیشنهادی دادم راستش فکرشم ک میکنم میبینم حق با شماست اگ من با همین رهن های بالا تو خونه اجارهای الانم بمونم ممکنه شوهرم سختش بشه و زودتر بفکر خونه خریدن باشه ولی اگ برم خونه دایی دیگ حالا حالا ها نیاد شیراز پیش مامانم خونه بخره خیلیم من اصرار کنم تو همون شهرستان ی خونه بخره اخه یخورده هم خسیسه و ترجیح میده پول دستش باشه و سود کنه تا همشو بده ی خونه وگرنه الانم ب قدری داره ک بتونه ی خونه متوسط ب بالا بخره منم با پیشنهادی ک دادم بدجوری گند زدم الان موندم لطفا راهنماییم کنید چجوری راضیش کنم جاب جا نشه؟ بهش میگم تو ک پول داری همینجا بمون اما تا دهنم باز میشه میگ تو خودخواهی ب من فک نمیکنی الان من از یطف میگم جا ب جا نشو مامانش از یطرف هی میگ جاب جا شو خیلی حرصم گرفته راهنمایی کنید لطفا
زیاد خوب بودن ،مثل داشتن یه کروموزوم اضافیه مُنگُل تصور میشی...دوست داشتن بیجا هم همینطور!وضعیت خیلی اسفناک شده ،از فاصله طبقاتی دیگ خیلی فاصله گرفته 😑شده جرِ طبقاتی
به مامانت بگو به شوهرت زنگ بزنه بگه خونه داداش منو رهن نکنید به یه بهانه ای...
اُفتاده ای بودم که دستم را گرفتی مانند نوری در دلِ من پا گرفتی/از آسمانِ عشق چترَت را گشودی یکدفعه در قلبِ اسیرم جاگرفتی/تو وارثِ جود و خسایِ حیدر هستی ارثیه را از حضرت زهرا گرفتی خدای من، مهربونم، خالقِ من ،میدونم میدونم میدووونم که از دلم خبر داری، میدونی تو قلبم چیه،تو خودت به تپش های قلبم که شدت میگیره به چشم هایی که یادم نمیره به صدایی که تو گوشمه آگاهی، تو ای مهربونترین ای پاکترین ای بزرگترین محبت و حقیقی ترین عشق، منو ما رو همه رو به انچه که در اتشش میسوزیم برسون ،من باور دارم که عشق یه محبت الهههیه که به هر کسی نمیدی، عشق غیر ارادیه، شعله ی عشق رو تو توی قلبم گذاشتی و وقتی که به درگاهت دعا کردم که این محبتو که این عشق رو از قلبم ببری و از یادم محو کنی این کار رو نکردی پس خدای من لطفا معجزه کن معجزه کن که من باور دارم اعجابِ تو همه ی انتظارا رو همه ی حسرتا همه ی غم های قلبمون رو میبره، ای پروردگار مهربونِ ما، که همیشه مواظبمونی، ما رو طعام میدی و پرده پوشی میکنی لطفا همه ی ما رو خوشبخت و رستگار کن که قلب های پر از گناه و ناامید ما جز تو کسی رو نداره و روح خستمون سرگردون و آشفته حاله، خدایا لطفا ما رو بخاطر همه ی سرپیچی ها و گناهامون ببخش، بخاطر وجودِ آن یگانه قلبِ پاکی که تو زمین به ما و در کل جهان به تمام موجودات هدیه دادی ببخش ما قدرش رو ندونستیم، قلبش رو نشکستیم بلکه تکه تکه کردیم پس خدای من، از تو خواهش میکنم به امید ما ادم های خودخواهِ دنیا دوست به امید اصلاح ننشینی و حکومتش رو برپا و پابرجا کنی❤
خداییش مشخص بود. ممنون از جنبه ت که ناراحت نشدی . عزیزم عجله کردی . کاش کمی صبر میکردی . ...
میشه یکم راهنماییم کنید اخه از مامانمم ک راهنمایی میخوام مسلما طرف منو میگیره شما دو طرف رو در نظر بگیرید ی نظر بدید اخه شوهرمم یکم تو داره البته خیلی بفکر آینده و پیشرفت هس نمیدونم اگ برم واقعا واسه خونه تلاش میکنه یا بنظرش میاد اگ ده سال دیگم بشه مهم نیس از یه طرف دیگم میترسم تو همون شهرستان خونه بخره چون ارزون تره دیگ نیاد شیراز
زیاد خوب بودن ،مثل داشتن یه کروموزوم اضافیه مُنگُل تصور میشی...دوست داشتن بیجا هم همینطور!وضعیت خیلی اسفناک شده ،از فاصله طبقاتی دیگ خیلی فاصله گرفته 😑شده جرِ طبقاتی