خواب دیدم که باردارم ۹ ماهم بود نزدیکای زایمانمم بود تکونای نی نی م رو حس میکردم همش دست میکشیدم رو شکمم چه حس خوبی بود 😔 بعد یهو متوجه شدم نی نی م تکون نمیخوره مامانم اومد خونمون گفتم بچه تکون نمیخوره بریم دکتر مامانم بردتم دکتر تو راه به بابام زنگ زد گفت داریم میریم دکتر سونوگرافی کنه ببینه وضعیت بچه چجوریه هم با خوشحالی به بابام میگفت این بار تاریخ زایمان میگه ، کم مونده دخترمون زایمان کنه
وا حسرتا همش خواب بود 😔
من همیشه حسرت هامو تو خواب میبینم 😔
حسرت هام بچه دار شدن و خبر گرفتن مامان و بابام ازم 😔