بچه ها امشب مامانم اینا نبودن داداشمم رفت سوپری وسیله بگیره بعد منم ماسک ذغال زدم رفتم حموم لباسامو دراوردم دیدم ایفون زدن منم فک کردم داداشمه کلید نبرده حوله تن پوشم رو پوشیدم رفتم درو باز کنم ایفونمون هم خراب بود باید میرفتم دم در منم با همون صورت سیاه رفتم در رو باز کردم دیدم پسرداییمه یهو گفت آلما باز چی مالیدی به صورتت منم دویدم رفتم تو بهش گفتم بیا داخل تا بیام سریع حموم کردم اومدم دیدم رفتهـ...اخه با حوله خیلی بد بود وای ماسک رو صورتم
منم یبار همسایمون اومده بود منو با ماسک زغال دید 😂
جن😃😃😃😥😥
یاد فیلم فروشنده افتادم نمیدونم چرا یهو 😂😂😂
فک کنم پسر داییت از خنده ی توام با خجالت پاره شده فرار و بر قرار ترجیح داده
راستی اسمت چقدر قشنگه گلم
نترسید خخخ
با همین عروسی میکنی، ببین کی گفتم😂
اشکال‌نداره‌غریبه‌نبوده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
