دیگه نمیتونم دیوونه شدم چی،میشه،مگه یک بچه داشته باشه ادم...دو بچه اونم پشت سر،هم راحت ده سال،زندگی زن هیچی میشه...همش تو خونه ام اتقدر بهانه گیر و جیغ میزنه هیجا نمیتونم برم هیجا تو خونه ام همینه....
بچه و زندگیذفقط غذاو ..نیستا همون بارداری بافاصلع کم بدن رو چندین سال زودتر پیرمیکنه درمورد باه ...
بارداری دو قلو بارداری پرخطره هر روز باید پاشی بری مطب این دکتر مطب اون دکتر این عکس اون آزمایش کلی هزینه کلی مکافات و استراحت و فلان داروی خاصو ازین حرفا
قبول دارم کاملا حرفتو....خودمم با خواهرام اصلا خوب نیستیم
بخدا پشت همیم انقدددد اذیت شدم ک نگووو ی سال برادرم ازم کوچیکتر...خانواده ها نمیتونن رسیدگی کنن هی از سرو ته هرچی میزنن یا نمیگیرن یا میگن مشترک.....سر هرچی دعوا بود ی جورایی با ازدواجم هم من راحت شدم هم اون و واس اون الان کلی هزیته میکنن فوق لیسانس ازاد رفت در صورتی ک سر دانشگاه من بود نداشتن پیام نور خوندم...اتاق مشترک بود..لبتاب مشترک بود..اصلا ادم هیچ حریم خصوصی نداشت....الانم همو ببینیم سلام وگرنه هییییچ کاری باهم نداریم..واس پسرمم دعا میکنم همسر خوبی قسمتش بشه ک اون از صدتا خواهر برادر بهتره...
کاربری مهرناز۳۵ سابق...زمستان سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه ها شو سیر کنه، گوشت بدن خودشو میکند و میداد به جوجه هاش تا سیر شوند. زمستان تمام شد و کلاغ مرد!اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:آخی خوب شد مرد، راحت شدیم از این غذای تکراری!این است واقعیت این روزگار ما...