2726
عنوان

چجوری فراموشش کنم!💔

131 بازدید | 3 پست

حالش بامن خوب نیست هیچوقتم نبود...همش حس میکنم لیاقتش بیشتر از منه..دلم میخواد بایکی باشه حالش خوب باشه..

از سر دوست داشتن خیلی بهش گیرمیدم خودم اعتراف میکنم ولی اونم کمترازمن گیرنمیده..چیکارکنم نمیتونم ببینم خنده هاش خوشگلیاش صداش و...روکسی دیگه که پیششه ببینه..ب خانومای محل کارش حسودیم میشه..‌

اونم تاالان خیلی اشتباه کرد ولی بخشیدمش خییییلی اشتباه یعنی بگم تک تک کارایییییییی ک هم من هم هر زن دیگه ای بدش میادو با اینکه بهش گفتم این کارارو نکن ولی با این حال بازم تکرار میکرد..بهش گفتم سمت رفیقای ل...شیت نرو میگفت چشم ولی هربار ک گوشیشو میدیدم عکسای بیرون با رفیقاش توگوشیش بود درحالی ک منو میپیچوند میگفت حالم بده یا خوابم یا سرکارم ولی میرفت دور دور و بارفیقاش ب ریش من میخندید...

تا یک خانوم میره سمتش دست و پاشو گم میکنه یک بار نشده بریم بیرون و دخترایی ک ازجلومون رد میشه رو نگاه نکنه...

حتی یک بار بیرون بودیم وقتی بهش گفتم این کارارو نکن هی میگفت نمیکنم نمیکنم اخرشم منو وسط جمعیت اون وقت شب ول کرد‌ رفت..البته دوباره برگشت بعدش ولی چه فایدع من ک دلم شکست

این کاربری قبلا دستع دوستم بود و الان پسش گرفتم لطفا اشتب نگیرین😐😐😐😐😐😐😐

بهش گفتم اون مدل مویی رو ک دوس ندارمو نزن همونجوری ک خودت بهم میگی چتری نکن مصری نکن کراتین نکن و منم‌گفتم‌چشم و واقعا نکردم...

برعکس رفتع موهاشو همون مدلی زده ک من دوست ندارم برگشته ب من میگی تو مریضی...

هرکاری گفت بکن نکن گفتم چشم..ولی برعکس هرچی ازش خواستم برعکسشو انجام داد.‌یک بار نشد دعوامون ک شد زنگ بزنه ارومم کنه میره دنبال کارش عین خیالشم نیست یه زنگ نمیزنه..منم ک دلم طاقت نداره بهش زنگ ک میزنم میگم چرا زنگ نزدی بهونه میاره میگه حالم بدبود و فلان بودم و سیگاری میکشیدم و مشروب میخوردم توی نبودنتو و از این جور حرفای چرت و پرت..تاحالا بالای هزاربار بهم انواع و اقسام دروغارو گفت و بخشیدمش و بالای هزاربار دست رو قران گزاشت که دیگه اشتباهارو نکنه ولی بازم همون اش و همون‌کاسه بود ولی من بازم بخشیدمش

این کاربری قبلا دستع دوستم بود و الان پسش گرفتم لطفا اشتب نگیرین😐😐😐😐😐😐😐

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

توی نداریاش توی بدبختیاش توی زمانی که ته جیبش تار عنکبوت میبست توی زمانی ک هیچکس نگاشم نمیکرد من کنارش بودم من دوسش داشتم ولی از وقتی ک کارش روبراه شده دیگه انگار من براش مردم:)الان ک دورش شلوغ شده خدانکنه یه بحث کوچیک بشه فقط منتظرع چیزی بشه بره دیگه زنگم‌نزنه منم ک زنگ میزنم میگه خودت خواستی..اسن ادم کسی بود ک من توی هرشرایطش کنارش موندم بخاطرش جلوهمه ایستادم گفتم این خوبه شماها بودین..بخاطرش از همه حتی خانوادم حرف شنیدم و میشنوم بخاطرش توی خانوادم ارامش ندارم بخاطرش قید هممممه رو زدم قید هممممه خانوادم رفیقام اشناهام ولی اون حتی نتونست از سیگارش بگذره بخاطرمن دیگه جه برسه به رفیق و بیرون و....

این تازه یه بخش کوچیکش بود..شما بودید چیکارمیکردین؟

من دیگه خسته شدم تاحالا بالای ده بار خودکشی کردم..

ولی الان فکرمیکنم اگر‌من نباشم و بره بایکی دیگه بالاخره یا باهمون ادم خوشحاله و زندگیشو میسازه:) یا اینکه میفهمه من کی بودم و اون مگسای دور شیرینی دورش کیان!!!

از طرفیم بدون اون نمیتونم..نمیدونم رابطه ی ۵ ساله رو میشه فراموش کرد یا ن اصلا چقدر زمان میبرع..شما بودین چیکار میکردین

این کاربری قبلا دستع دوستم بود و الان پسش گرفتم لطفا اشتب نگیرین😐😐😐😐😐😐😐
2728
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730