چقدر دردآور است میخواهی خوب باشی که میخواهی با همه مهربان باشی اما بد فهمیده شوی و بد قضاوت شوی اما با تمام این قضاوت ها مهم نیست من برای خودم زندگی میکنم به عشق خدایی که از همه چیز آگاهست.
انقدر بدی دیدم که مهربونی زیاد عصبیم میکنه...🖤:)بچه که بودم توت فرنگی رو خیلی دوست داشتم واسه همین یه شب توت فرنگیامو با خودم بردم تو تخت که پیش خودم بخوابن ولی صبح بیدار شدم و دیدم توت فرنگی هام له شدن.اون موقع بود که فهمیدم اونی که دوسش دارم رو نباید ببرم تو تختم چون خراب میشه...یه آبرنگ خوشگل خریده بودم یه روز بردمش مدرسه که به دوستام نشونش بدم ولی وقتی برگشتم خونه دیدم آبرنگم تو کیفم نیست و هیچ وقت نفهمیدم کی برش داشته.اون موقع بود که فهمیدم اونی که دوسش دارم رو نباید به کسی نشونش بدم چون ممکنه ازم بدزدنش بدون اینکه بفهمم کی این کارو کرده....یه کاسه خوشگل داشتم اونم افتاد شکست...چند وقت پیش یه کاسه پر توت فرنگی بهم دادن که روش آبرنگ بچگیم بود ولی نگرفتمش ! نخواستم مال من شه که نگران از دست دادنش شم.من انصراف دادم همیشه از دوست داشتن چون هیچ وقت نفهمیدم اونی که دوسش دارم رو چجوری باید نگه دارم...🖤🙂
صدای برفو دوست دارم,آره برف صدا داره,مثل صدای روزایی که میگذرن,یه خروار برف میشینه با اون بیصداییش,یه عالمه روز و شب از سر میگذرونیم با اون بیصداییش........تو بمونی آخرش برام,,,تو بمونی برفو دوست دارم....