اینقد از شوهرم بدم میاد از دیدنشم حالم ب هم میخوره خوذشم باعثشه. هیچ زنی حاضر نیست مردی با این اخلاقای گندو تحمل کنه. دلم باهاش صاف نمیشه چون نه تنها در پی جبران گذشته نیست بلکه خیلی رفتاراشو عمدا تکرار میکنه. اینقد ازش متنفرم که حتی از غذاها و خوراکی هایی که دوس داره متنفر شدم. و مجبورم باهاش زندگی کنم چون دو تا بچه دارم.
دلیلت برای این حجم از تنفرچیه
این افکارو تو ذهنت راه نده همه چی از افکار میاد . با آرامش زندگیتو اروم کن شک نکن شوهرت سمتت میاد
به شوهرت فکر نکن
به بچه های دسته گلت فکر کن
از اینکه هر لحظه کنارشونی لذت ببر
من شما رو کاملا یادمه
وبا توجه به درددل های خودتون کاملا حق میدم از همچین آدمی متنفر باشین که حتی غذا خوردنش هم غیرطبیعی و خودخواهانست اما تنفر فقط به سلامتی خودتون صدمه میزنه پس اگر به هر دلیلی جدا نمی‌شین حداقل نادیده بگیرین
دلتو پاک کن عزیزم
از اول شروع کن
اگه بخوای میشه
اینجوری بااین حجم تنفر زندگی کنی خودت نابود میشی
به این فکر کن که اگه نباشه چقدر جاش خالی میشه
باور کنید نمیشه. ب محل زندگیم نگاه میکنم یادم میفته چقد ب اعتبار حرف این مرد تو خونه که تو حیاط باباش ساخت هزینه کردم اخرشمف تو جاشونو تنگ کردی باید بری خونه دسته گلمو داد ب مادرش. هر روز جنگ و دعوا. ب بچه هام نگاه کنم یادم میاد چقد غریبانه و مظلومانه حملشون کردم و ب دنیاشون اوردم و چه اینده بدی دارن. ب زندگیم که هر روز ی تیکشو میبره برا خانوادش. ب چی دل خوش کنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
