کیمیخوادبیامبراشانتقامبگیرم؟؟
مامان بزرگم مامانمو اذیت می کرد
یه روز که مهمون داشت، داشت خمیر درست می کرد که نون محلی درست کنه😁
میخواستواسهمهموناشسنگتمومبزاره😐😐
منمبچهبودم
وقتیدیدم مامانم ناراحته تو دل خودم گفتم انتقام می گیرم ازش ...
وقتی حواسش نبود و رفته بود بیرون
رفتم دیدم کسی نیست یه مشت پر نمک برداشتم
ریختم تو خمیرش😂😂😂😂
متوجه هم نشد نونارو درست کردو ....😂
همونروز دوباره خواستم انتقام بگیرم
رفتم سر وقت برنجش
در قابلمه باز بود ..منم سریع یه پودری برداشتم
ریختم توش(پودر سیر بود)
مثلا داشتم انتقام می گرفتم تا پیش مهموناش آبروش بره😂😂😂😂
((خداییبرنجهخیلیخوشمزهشد😐))
یبارعممکل خونهروسمریختکهمورچههابمیرن😂
منمداشتمبازیمیکردم اونم همش گیر داده بود
هلن ندووو ...هلن بشین ...هلن نکن
بابامم با تحکم گفت اههه هلن بشییین دیگه😐😐
منمبرا انتقام رفتم یه مشت قند گذاشتم کنار سوراخ
سنبه ها😐😐😂
نگمبراتونکهمورچههااونروزلشکر کشی داشتن😂😂😂
و......
شماهمبگینازانتقاماتون😂