2726


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بهم گفت هرزه کنار خیابونی  زایمانم نیومد  باردار بودم رو شکمم تشک انداخت  میاد خون ...

مادرشوهرشاشو 🤣🤣مادرشوهرم یه بارجلوم گوزید 😂😂😂😂😂

شاید معجزه زندگی من توباشی که باآمدنت زندگیم رادگرگون کردی...
2728

واقعا این مادرشوهرارو از کجا میارین چرا قبلش تحقیق نمیکنین 

من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت
از کجا فهمیدی یا خدا بگو منم تو گوشیم و چک کنم

هر موضوعی تو خونه حرف می زدیم انگار شنیده بود با متلک بهم برمیگردوند یا همش یه کاری می خواستیم بکنیم یه جا بریم یه چی بخریم شوهرمو منصرف میکردن

حوصله پاسخ به چرندیاتتو ندارم با اون دل خجسته ات ، اما تو خوشحال باش که عقده ات رو خالی کردی ، خوشحالم که خوشحالی 😊😉
[QUOTE=139161934]بهم گفت هرزه کنار خیابونی  زایمانم نیومد  باردار بودم رو شکمم تشک انداخت ...


اره قرص الکی میخوره هنه رو با هم تو فامیل همه میدونن که الکی میخوره 

خونه دخترش شنگول بودا اومد خونه ما ۴ بار تو خونه راه رفت شاشید همه جا

آره موبایل خودم برا شوهرم از این ساده ها هستش

خیلی اشتباه کردی میرفتی شکایت میکردی برادرشوهر رو که می گرفتن نیومدن اینا به پات میافتادن دلت خنک‌میشد . تا آخر عمرشان هم فاصله ایمنی رو باهات رعایت‌میکردن

هر موضوعی تو خونه حرف می زدیم انگار شنیده بود با متلک بهم برمیگردوند یا همش یه کاری می خواستیم بکنیم ...

من شوهرم شنود گذاشته بود خونه و همین باعث شد مادر و دختر که باهم درد دل کرده بودیم و همه رو شنیده بود و یه روز مامانم و از خونم با لحن خیلییی بدی بیرون کرد 

یا خداااا،مگه داریمممم ، وقتی فهمیدین چیکار کردین؟ همسرت نکشتشون؟؟؟

نه بابا نکشت هنوز زندن خخخخخ هیچ کار نمیتونستم دعوا راه بندازم باردار بودم فشار خون داشتم الان دیگه قضیه کهنه شده فایده نداره

حوصله پاسخ به چرندیاتتو ندارم با اون دل خجسته ات ، اما تو خوشحال باش که عقده ات رو خالی کردی ، خوشحالم که خوشحالی 😊😉
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730