یکی ازنزدیکام یه مشکلی واسش پیش اومده
شوهرش به شدت راجع به حجاب وارایش سختگیره حتی پیش داداشش هم به زنش میگه چادررنگی بپوشه توخونه کش هم بزنه وقبل ازدواج هم گفته وخانومش قبول کرده درصورتی که حجاب دوست نداشته خانومه ولی چون توخونواده ای بزرگ شده ک بایدحجاب میکردن چادری بوده ولی نه اینقدرسفت وسخت اللان که واردزندگی شدن ورفتن زیریه سقف کلا مشکل پیداکردن خانوم هرلباسی میپوشه ایرادمیگیره اقاکه این کوتاهه این جذبه این خوشگلت میکنه ودرنهایت کلا چادرسرشه ولباسش زیرچادرخوااهدموند ولی حتی زیرچادرهم حق نداره لباس خوشگل بپوشه اینم بگم ازطرفی سایزسینشم بزرگه ودیگه بدتر باید بپوشونه
تنهایی نبایدبره بیرون
دانشگاه نزاشتا بره
سرکارنبایدبره
همش توخونه بشینه بعداین خانوم تواینستا یه استوری گذاشته شوهرش بیمارستان بوده
دوست شوهرش اومده دایرکت واحوالپرسی و
حرف کشیده اونجا ک الان شما تنهایی
اینم گفته نه خونه مادرهمسرمم
بعداون گفته چرا اینم گفته چون نمیزارن تنهاباشم واقا شروع کرده که یعنی چی ومگه برده نگهداشتن ودقیقا حرف دل خانوموزده و اخرشم شده ابرازمحبت ودوست دارم و....واون اقا هم متاهله وبرای خانومش کلی تولدو ...گرفته وکلا گذلشته توپبجش و کلا اهل حجاب نیستن
بعداین دخترساده رفته به شوهرش گفته که من دیگه حسی به توندارم وتوهمش منو میکنی توزندان خسته شدم وبه این اقا حس دارم صداشودوست دارم وازش خوشم اومده