امشب بحثمون شدسریچیزکوچیک،بهش گفتم توهیچوقت ازمن نظرنمیخوای همیشه همه چی ب انتخاب توئه،لباسش تودستش بودزدش محکم روسینم گفت چته مگه چکارت کردم،منم عصبی شدم نمیگم جواب ندادم،جوابشودادم ولی انتظارنداشتم منوبزنه،بعدشم زدتوگوشم پشت گوشم باگوشوارم پاره شدکلی خون اومد
این چهارمین باره توبارداری منومیزنه
نمیدونم چکارکنم دیگه😔بهم گفت داری یکاری میکنی کاری کنم ک اصلاتوزندگیم دلم نخواسته بهش فکرکنم
فک کنم منظورش طلاق بود
چکارکنم؟؟خیلی دوسش دارم