بچه ها تو تاپیک هام هست گفتم
چند روز اصلا منو شوهرم حرف نزدیک باهم از وقتی بچه دار شدیم بینمون یه فاصله عمیق افتاده بدجور
ازبس پسرم شبا وقتی میخواد بخوابه گریه میکنه و بدخلقی اعصاب جفتمون خرد میشه
دلم میسوزه واسه خودم
خواهرم . شوهرش اینقدر خوبه
برادرم همش قربون صدقه زنش میره
خواهرشوهرم ک نگم شوهرش چقدررر دوستش چ زندگی خوبی دارن
الهی همیشه خوش باشن من بخیل نیستم اما منم زنم والا سنی ندارم اما بیماری اعصاب روان گرفتم
دل خوش ندارم دلم یه آغوش گرم میخواد
دلم قربون صدقه میخواد
دلم میخواد بوسم کنه از همون بوس ها ک قبل بچه دار شدن داشتیم
وقتی عشق نباشه محبت و کلام خوش نباشه کوچک ترین کاری که آدم بکنه خسته میشه
اما هزارم سخت ترین کارهای دنیا رو بکنم
بچه مدام جیغ بزنه اما شوهرم باهام مهربون باشه
بچه ها بداخلاق نیستا فقط هیچی نمیگه
سریع میره تو یه اتاق دیگه
میدونم و کاملا مطمعنم اهل خیانت نیس
مامانم مدام میگه بهم برو بابا تو ناشکری
تو قدر نمیدونی
توروخدا تاپیکمو نخونین و برین بمونین و کمک کنید
کیا مثل منن؟؟؟