بچه ها من شوهرم رفته ماموریت منو گذاشته خونه پدرش اینا.الان دو شب هست اینجام.امروز بهش خبر دادن مادر جاریش فوت کرده قراره فردا صبح برم همدان.تعارف نکرد که منو هم ببره.شوهرم گفت اگر خاستی تو هم برو چون دو روز دیگه از ماموریت برمیگردم منم روم نشد بهش بگم مامانت احساس کردم دوست نداره من بیام.اینم بگم همشون ینی پدرشوهر مادرشوهر برادر شوهر و عمه دارن میرن همدان.منو نمیبرن.منم اصرار نکردم فقط گفتم خونه تنها نمیمونم میگم مامانم بیاد دنبالم ببرتم خونم تا شوهرم بیاد پیشم بمونه.الان رفتم آشپزخونه دیدم یه سبد گوجه برداشته با لیوانو فلان....انگار داره میره پیک نیک. عقده داره.الان باید بهم برخوره؟چون من مهمونم خونشون ولی دارن تنهام می زارم.مادرشوهرمم بشدت حسوده.شما بودین ناراحت نمیشدین؟و چه رفتاری میکردین
نه ناراحت نمیشدم به هرحال اقوام خودشونه دلیلی نداره حتما منم باشم
حالا اگ میگفتن باید بیای میگفتی کروناعه چ جوری نرم زورم میکنن
بره دیگه برنگرده😑
چرا خونه خودت نمی مونی وقتی همسرت ماموریته?
به نظرم دیگه نمون خونه ش
اصلا نمی رفتم خونه مادرشوهرم وقتی که تنهام
به نظرم پرو پرو باهاشون برو سفرو زهر کن برای مادرشوهرت😊😊
خونه مادر شوهرت کجاست الان
عزيزم چون مراسم عزاداريه ناخوشاينده شايد فكر كرده تو دوست نداري بري. مثلا اگه عروسي بود حتما بهت ميگفت ولي عزاداري نه
نه خب ختم مادر زن عموی شوهرم نمیرم
منم مادر شوهرم منو تو مجلس عزا نمیبره
میگه شگون نداره تازه عروس بیاد باشه تپ مجلس شادی بیا
شاید مادرشوهر تو هم اینجوری فک میکنه
از خدامم بود میرفتم با آرامش پیش خانواده ی خودم😕
چرا وقتی مامانت اینا هستن میری خونه ی مادرشوهر🤔😐
کدوم شهری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
