داشتم با مامانم صحبت میکردم
برادرم(انشالله بزودی تاپیک مرگشو بزنم)میگ عوضی چرا با اخم حرف میزنی۲سال ازم کوچیکترمن متولد۷۸ام
منم گفتم خب ب تو چ ربطی داره مگ با تو حرف زدم(ازاول دبیرستان تاحالا باهاش حرف نمیزنم)خیلیییی بهم فوش داد
منم گفتم گوه نخور دیگ خفه شو بچه ها پاشدم ک کتکم بزنه اون داداشم اول دبیرستان پاشد گرفتش ولی دست گذاشت گلومو سفت گرفت ک خفم کنه😭😭
بخدا خسته شدم ازدستش بابام سرکاره بهش زنگ زدم جواب نمیداد
همش میگ باید بکشمتم بخدا میکشمت اخه مگ من چیکار کردم ک اون عوضی خودنما منو بکشه
کلن روانی خاهر۱۳سالم رو خیلییی کتک میزنه ب مامانم فوش میده
چیکار کنم اخه
ایییییی کاش ی پسر خوب پیدا میشد ک باهاش ازدواج میکردم راحت میشدم حالا نگید از کجا معلوم با ازدواج خوشبخت شی،،من دارم میگم ی پسر خوب یکی ک اخلاقش خکب باشه
عضو این گروهای دانشگامون بودم مختلط بود گروه استادا ویس و اموزشا رو اونجا میفرستن منم از ترس اینک بره سروقت گوشیم اون گروهارو ببینه از همشون لفت دادم ،این ک حالیش نیست حالا میگ چرا رفتی تو گروهی ک پسر هست،کار ب گوشیم نداره چون نماز میخونم و…میدونه چطور ادمی هستم واسه همین گوشیم رو چک نمیکنه اما ترسیدم حالا بره نگا کنه لفت دادم😞استادا میانترم فک نکنم بم نمره بدن😭😭دعام کنین از این دیونه خونه راحت شم خاهش میکنم ازتون