من يك دخترم .. من دخترونگى هامو با هيچى عوض نميكنم ... نه با تماشاى فوتبال از تو ورزشگاه .. نه با ازاد بودن و گشت زدناى نصف شبا..نه با هيچيه هيچى دنياى دخترونمو فقط يه دختر ميتونه لمس كنه ...! مرا دختر خانوم مى نامند .. مضمونى كه جذابيتش نفس گير است ... دنياى دخترانه من ... نه با شمع ... نه با عروسك معنا پيدا نمى كند ... و نه با اشك و افسون ... اما تمام اين هارا در بر ميگيرد ...من نه ضعيفم ... نه ناتوان ... چرا كه خداوند مرا بدون خشونت و زور و بازو مى پسندد...اشك ريختن ضعف من نيست ...قدرت روح من است ...ما دختريم مهم نيست چند سالمونه ... هر چقدر كه بزرگ شده باشيم وقتى يه جا يه پارك خلوت ميبينيم ... ميريم ميشينيم رو تاب و با بيشترين شتاب تاب ميخوريم... وقتى اسباب بازى فروشى ميبينيم ... واميسيم پشت شيشه و دونه دونه عروسكارو نگاه ميكنيم... جامداديمون عروسكيه و توش پر از مداد و خودكارا و پاك كناى رنگارنگه...وقتى پاستيل و شكلات و بستنى ميبينيم ...لبامونو جم مى كنيم و مى خوايم...وقتى سوسك و عنكبوت ميبينيم جيغ ميزنيم و از سر و كوله يكى بالا ميريم...روزى چند بار خودمونو تو اينه نگاه مى كنيم و جلوش اهنگ ميخونيم و مى رقصيم ...ما همينيم ...تو دخترى گرون باش ...سنگين باش...عاقل باش...خانوم باش ...قلبتو به هركسى نده ...تنت رو به هر كسى نده... تو خانومى كن خدا هم برات خدايى كنه ...به سلامتى ما دخترا
نظر و دیدگاههش نسبت به زن جماعت ...کار کردنت .آزادی ..بچه داشتن ...پس انداز...دادن پس انداز به زن ...نوع پوششت .اجبار یا اختیار ...ادامه تحصیل .تربیت بچه ..اعتقادات اخلاقی و دینی .تفریح