این حرفو نزن
من با بدترین دعوا ها با شوهرم عروسی گرفتم حالا همه چی نصف نصف بود بازم شوهرم عروسی نمیخواست اما من آرزو داشتم و با هزارتا دعوا قبلش عروسی گرفتیم
اما الان خیلی خوشحالم چون لباس عروس تنم کردم تالار گرفتیم یک شب همه آشناهامون اومدن بخاطر ما
اون شب ، شب من و شوهرم بود و نگاه همه به من و شوهرم
مگه آدمچند بار زندگی میکنه که این کارا نکنه؟ من با وجود کلی دعوا اما به شدت راضیم که عروسی گرفتم