خانوما پنج ساله دارم با يك مردي ميسازم ك خيانت از شديدم فحش و بي احترامي ب خانوادم(كتك) ساختم و سوختم چون وقتي مهربون بود حسابي مهربون و خوب بود.
اما ديگ واقعا خسته شدم ديگ دوست داشتن هم نميتونه جلوم رو بگيره.ديگ بريدم.ديشب تا ساعت دو شب بيرون بود زنگ ميزدم بهش دروغ ميگفت جايي ام بعد من گفتم كي مياي شروع كرد ب فحاشي
گفتم اگ بياد خونه كتك بزنه ميرم كلانتري نامه ميگيرم ميرم پزشكي قانوني پرونده تشكيل ميدم(خدا كنه برم پزشكي قانوني متوجه نشه)بنظرتون ميفهمه؟؟؟
اما ديشب اومد خبرمرگش خوابيد
ميخام برا هفته ديگ وقت مشاور هم بگيرم
ديگه خسته ام
تا كي بفكر ابرو خانواده باشم و بترسم از دعوا و كتك
فقط تنها اعصاب خورديم اينه ك بچم چي ميشه😓😓😓واقعا خاك برسرم اينجور شوهري داشتم بچه دارهم شدم
پشيمونم پشيمون