با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
عزیزم مشکل حادی ندارید دیسک خفیف بین مهره ها دارید که با گردنبند حتما حل میشه البته درمان نه فقط پیش ...
جمعه گذشته تصادف کردم
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
از روی کمر اصلا نمیتونم بخوابم باید روی پهلو بخوابم
دیسک بین مهره ای داری خفیفه باید خیلی مراقب باشی فقط هیچی سنگین بلند نکنی .گردنت رو مخصوصا فصل های سرد همیشه گرم نگه دار موقع درد از پماد ویشکا استفاده کن بزن گردنت سشوآر بگیر روش گرم شه دردت آروم میشه .درمان نداره من خودم دارم دیسک گردن فقط مراعات
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
چند سالتونه ؟ اینا همش متعلق ب تصادفتون نیست از قبل داشتید چون خفیفه متوجه نبودید حالا خوبه فهمیدی م ...
نه بابا من مشکلی نداشتم قبلا
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.
چند سالتونه ؟ اینا همش متعلق ب تصادفتون نیست از قبل داشتید چون خفیفه متوجه نبودید حالا خوبه فهمیدی م ...
کل بدنم کبود و کوفته شده
سرم زخم شده
و....
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
.